- ارسالیها
- 694
- پسندها
- 3,752
- امتیازها
- 17,473
- مدالها
- 11
- نویسنده موضوع
- #171
سابورو دست به سینه شد:
- میخوای با جسد ریکی چیکار کنی؟ اون مرده و دیگه به درد نمیخوره.
لبان سرخ M به نیشخندی روانیگونه کشیده شد:
- اینطور فکر میکنی؟
چینی میان ابروان سابورو نشست:
- بله.
M تخت را به دنبال خودش کشید:
- اگه هر کس دیگهای بود هیچوقت خودم رو براش به زحمت نمینداختم... اما این محقق لجوج کسیه که تونسته کد ژنتیکی اون خون رو بشکنه.
سابورو هم به دنبال M راه افتاد. مسیر رفتن M ذره ذره با آن سنگهای ریز روشن میشد. سابورو آن سنگهای درخشان را به خاطرش سپرد. خیلی عجیب بود که آن سنگها خود به خود روشن میشدند و مسیر را نشان میدادند.
سابورو مخفیانه سرک کشید تا بلکه چیز بیشتری ببیند اما خارج از مسیر تنها سیاهی، سرما و سکوت انتظارش را میکشید. قژقژ چرخهای تخت به دل و رودهی سابورو...
- میخوای با جسد ریکی چیکار کنی؟ اون مرده و دیگه به درد نمیخوره.
لبان سرخ M به نیشخندی روانیگونه کشیده شد:
- اینطور فکر میکنی؟
چینی میان ابروان سابورو نشست:
- بله.
M تخت را به دنبال خودش کشید:
- اگه هر کس دیگهای بود هیچوقت خودم رو براش به زحمت نمینداختم... اما این محقق لجوج کسیه که تونسته کد ژنتیکی اون خون رو بشکنه.
سابورو هم به دنبال M راه افتاد. مسیر رفتن M ذره ذره با آن سنگهای ریز روشن میشد. سابورو آن سنگهای درخشان را به خاطرش سپرد. خیلی عجیب بود که آن سنگها خود به خود روشن میشدند و مسیر را نشان میدادند.
سابورو مخفیانه سرک کشید تا بلکه چیز بیشتری ببیند اما خارج از مسیر تنها سیاهی، سرما و سکوت انتظارش را میکشید. قژقژ چرخهای تخت به دل و رودهی سابورو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر