- تاریخ ثبتنام
- 10/8/20
- ارسالیها
- 3,594
- پسندها
- 7,271
- امتیازها
- 35,773
- مدالها
- 16
انان که به سرمستی ما طعنه زناننداي نسيم سحر آرامگه يار كجاست
منزل آن مه عاشق كش عيار كجاست
حافظ
بگذار بمانند به خماری که زما هیچ ندانند !؟
انان که به سرمستی ما طعنه زناننداي نسيم سحر آرامگه يار كجاست
منزل آن مه عاشق كش عيار كجاست
حافظ
انان که به سرمستی ما طعنه زنانند
بگذار بمانند به خماری که زما هیچ ندانند !؟
ابر بارنده به دریا میگفت گر نبارم تو کجا دریاییاز دل تنگ اسيران قفس ياد كنيد
اي كه داريد نشيمن به لب بامي چند
عاشق اصفهاني
از مكافات عمل غافل مشوابر بارنده به دریا میگفت گر نبارم تو کجا دریایی
در دلش خنده کنان دریا گفت ابر بارنده تو هم از مائی
حمید مصدق
اسرار غمش گفتم در سینه نهان دارماز مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد جو ز جو
خواجه عبدالله انصاري
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاستاسرار غمش گفتم در سینه نهان دارم
رسوای جهانم کرد این رنگ پریدنها
یغما چه غم ار عالم دشمن شود از مهرش
چون دوست نکوخواه است غم نیست ز دشمنها
مولانا
ای دل شکایتها مکن تا نشنود دلدار منای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشقکش عیار کجاست
ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارسای دل شکایتها مکن تا نشنود دلدار من
ای دل نمیترسی مگر از یار بیزنهار من
ای دل مرو در خون من در اشک چون جیحون من
نشنیدهای شب تا سحر آن نالههای زار من
ای خوشا روزی که ما معشوق را مهمان کنیمای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس
بوسه زن بر خاک آن وادی و مشکین کن نفس
ای پادشاه خوبان داد از غم تنهاییای خوشا روزی که ما معشوق را مهمان کنیم
دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم