مشاعره مشاعره با حرف الف

[فلورا.]

اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان و دست کوته ماست

به حاجب در خلوت سرای خاص بگو
فلان ز گوشه‌نشینان خاک درگه ماست

ای کاش جای این همه دیوار و سنگ
آیینه بود و آب و کمی پنجره
موسیقی سکوت شب و بوی سیب
یک قطعه شعر ناب
و کمی پنجره…

 

[ملکه جهنمی❄]

ای نام تو روییده به گلدان لبم
در مرحمت تو غوطه وره روز و شبم
در خاک طلب بذر دعا کاشته ام
باران عجابت تو را می طلبم

 

[Deleted]

ای نام تو روییده به گلدان لبم
در مرحمت تو غوطه وره روز و شبم
در خاک طلب بذر دعا کاشته ام
باران عجابت تو را می طلبم

آتش تو نشان من در دل همچو عود من
جسم نبود و جان بدم با تو بر آسمان بدم

 

[ملکه جهنمی❄]

آتش تو نشان من در دل همچو عود من
جسم نبود و جان بدم با تو بر آسمان بدم

ای همه هستی ز تو پیدا شده
خاک ضعیف از تو توانا شده

 

[Deleted]

ای همه هستی ز تو پیدا شده
خاک ضعیف از تو توانا شده

او صبر خواهد از من
بختی که من ندارم
من وصل خواهم از وی
قصدی که او ندارد.

 

[Deleted]

او صبر خواهد از من
بختی که من ندارم
من وصل خواهم از وی
قصدی که او ندارد.

آن کسی را که تو می‌جویی
کی خیال تو به سر دارد
بس کن این ناله و زاری را
بس کن او یار دگر دارد...

 

[ملکه جهنمی❄]

آن کسی را که تو می‌جویی
کی خیال تو به سر دارد
بس کن این ناله و زاری را
بس کن او یار دگر دارد...

آنجا که تویی ره گذری نیست مرا
جز دوری تو غم دگری نیست مرا

 

[Deleted]

آنجا که تویی ره گذری نیست مرا
جز دوری تو غم دگری نیست مرا

این چه عشقی است که در دل دارم
من از این عشق چه حاصل دارم
می‌گریزی ز منُ در طلبت
باز هم کوشش باطل دارم

 

[ملکه جهنمی❄]

این چه عشقی است که در دل دارم
من از این عشق چه حاصل دارم
می‌گریزی ز منُ در طلبت
باز هم کوشش باطل دارم

ای عاشقا ای عاشقا افتاده در غرقابه‌ای تا خود که داند آشنا گر سیل عالم پر شود هر موج چون اشتر شودمرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا

 

[Deleted]

ای عاشقا ای عاشقا افتاده در غرقابه‌ای تا خود که داند آشنا گر سیل عالم پر شود هر موج چون اشتر شودمرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا

ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم
وز هر چه گفته‌اند و شنیدیم و خوانده‌ایم
مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر
ما همچنان در اول وصف تو مانده‌ایم