مشاعره مشاعره با حرف م

[m.sina]

ما شبیه ماهی تنگیم، گاهی بعد صید
تازه می‌فهمیم آنجا قدر دریا بیشتر

من و تو بی من‌و‌تو جمع شویم از سر ذوق
خوش و فارغ ز خرافات پریشان من و تو

طوطیان فلکی جمله شکرخوار شوند
در مقامی که بخندیم بدان سان من و تو

 

[Tara Motlagh]

من و تو بی من‌و‌تو جمع شویم از سر ذوق
خوش و فارغ ز خرافات پریشان من و تو

طوطیان فلکی جمله شکرخوار شوند
در مقامی که بخندیم بدان سان من و تو

موی سپید را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریده ام

ای سرو پای بسته، به آزادگی مناز
آزاده من که از همه عالم بریده ام

 

[m.sina]

موی سپید را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریده ام

ای سرو پای بسته، به آزادگی مناز
آزاده من که از همه عالم بریده ام

می خلد بیشتر از تیر به دل موی سفید
کار شمشیر دو دم می کند ابروی سفید

خواب من چون نشود تلخ ز پیری که مرا
می گزد بیشتر از مار سیه موی سفید

 

[Tara Motlagh]

می خلد بیشتر از تیر به دل موی سفید
کار شمشیر دو دم می کند ابروی سفید

خواب من چون نشود تلخ ز پیری که مرا
می گزد بیشتر از مار سیه موی سفید

من وتوباورمان نیست که نیست
زندگی گاه به کام است و بس است

زندگی گاه به نام است و کم است
زندگی گاه به دام است و غم است
چه به کام و
چه به نام و
چه به دام…
زندگی معرکه همت ماست…زندگی میگذرد…

 

[فلورا.]

من وتوباورمان نیست که نیست
زندگی گاه به کام است و بس است

زندگی گاه به نام است و کم است
زندگی گاه به دام است و غم است
چه به کام و
چه به نام و
چه به دام…
زندگی معرکه همت ماست…زندگی میگذرد…

ما بی غمان م**س.ت دل از دست داده ایم
همراز عشق و همنفس جام باده ایم
بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند
تا کار خود ز ابروی جانان گشاده ایم

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Tara Motlagh]

ما بی غمان م**س.ت دل از دست داده ایم
همراز عشق و همنفس جام باده ایم
بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند
تا کار خود ز ابروی جانان گشاده ایم

من آن خاکسترِ سردم که در من
شعله‌ی همه عصیان‌هاست
من آن دریای آرامم که در من
فریادِ همه توفان‌هاست
من آن سردابِ تاریکم که در من
آتشِ همه ایمان‌هاست.

 

[فلورا.]

من آن خاکسترِ سردم که در من
شعله‌ی همه عصیان‌هاست
من آن دریای آرامم که در من
فریادِ همه توفان‌هاست
من آن سردابِ تاریکم که در من
آتشِ همه ایمان‌هاست.

مي رود عمر عزيز ما، دريغا چاره چيست
دي برفت و ميرود امروز و فردا، چاره چيست

 

[ملکه جهنمی❄]

من ان برگ گل یاسم که میمیرم ز بی ابی
ولی با خفت و خاری پی شبنم نمیگیرم

 

[Deleted]

من ان برگ گل یاسم که میمیرم ز بی ابی
ولی با خفت و خاری پی شبنم نمیگیرم

ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نِشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم، پریدیم...

 

[ملکه جهنمی❄]

ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نِشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم، پریدیم...

مهال است سعدی که راه صفا
توان رفت جز بر پی مصطفی