مشاعره مشاعره با حرف م

Deleted · 31/8/23

ملکه جهنمی❄ گفت
مهال است سعدی که راه صفا
توان رفت جز بر پی مصطفی

محو توام
چنانکه ستاره به چشم صبح،
یا شبنم سپیده دَمان، آفتاب را...

ملکه جهنمی❄ · 31/8/23

Ayanᵛᵗ گفت
محو توام
چنانکه ستاره به چشم صبح،
یا شبنم سپیده دَمان، آفتاب را...

موي سپيد را فلکم آسان نداد

اين رشته را به نقد جواني داده ام
·

Deleted · 31/8/23

ملکه جهنمی❄ گفت
موي سپيد را فلکم آسان نداد

اين رشته را به نقد جواني داده ام
·

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

Deleted · 31/8/23

Ayanᵛᵗ گفت
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

من بودم
و دل بود
و کناری و فراغی
این عشق کجا بود
که ناگه به میان جست

ملکه جهنمی❄ · 31/8/23

ماجرایِ دل به اظهارِ دگر محتاج نیست

گوش اگر باشد، نفس هم نالهی آهستهایست

Deleted · 31/8/23

ملکه جهنمی❄ گفت
ماجرایِ دل به اظهارِ دگر محتاج نیست

گوش اگر باشد، نفس هم نالهی آهستهایست

من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
اول به دام آرم تو را و آنگه گرفتارت شوم

ملکه جهنمی❄ · 31/8/23

Ayanᵛᵗ گفت
من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
اول به دام آرم تو را و آنگه گرفتارت شوم

من باشم و وی باشد و می باشد و نی
کی باشد و کی باشد و کی باشد و کی

Deleted · 31/8/23

ملکه جهنمی❄ گفت
من باشم و وی باشد و می باشد و نی
کی باشد و کی باشد و کی باشد و کی

من همه در حکم توام تو همه در خونِ منی
گر مه و خورشید شوم من کم از آنم که تویی

ملکه جهنمی❄ · 31/8/23

Ayanᵛᵗ گفت
من همه در حکم توام تو همه در خونِ منی
گر مه و خورشید شوم من کم از آنم که تویی

ماهی که قدش به سرو می‌ماند راست
آیینه به دست و روی خود می‌آراست

Deleted · 31/8/23

ملکه جهنمی❄ گفت
ماهی که قدش به سرو می‌ماند راست
آیینه به دست و روی خود می‌آراست

من به بند تو اسیرم تو زِ من بی‌خبری؟
آفرین...معرفت این است که زِ من می‌گذری.