مشاعره مشاعره با حرف م

[ملکه جهنمی❄]

مبتـــلایی به غم محنت و انـــدوه فـــراق

ای دل این ناله و افغان تو بی چیزی نیست

 

[Deleted]

مبتـــلایی به غم محنت و انـــدوه فـــراق

ای دل این ناله و افغان تو بی چیزی نیست

‏من آه شدم ابر شدم باریدم
‏تو ولی باخبر از حال بدم، خندیدی....

 

[ملکه جهنمی❄]

مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب
به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید

 

[Deleted]

من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم؟
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم...

 

[Deleted]

می‌روی و گریه می‌آید مرا
ساعتی بنشین که باران بگذرد...

 

[Deleted]

می‌کشم دردی که درمانیش، نیست
می‌روم راهی که پایانیش نیست...

 

[m.sina]

می‌کشم دردی که درمانیش، نیست
می‌روم راهی که پایانیش نیست...

مظلوم ترین لحظه عشاق زمانی ست

بادی بوزد، ساز شود، یار نباشد

 

[Deleted]

ما را که تو منظوری
خاطر نرود جایی...

 

[ملکه جهنمی❄]

میساخت چو صبح لاله گون رنگ هوا
با توبهٔ من داشت نمک جنگ هوا
هر لکهٔ ابرم چو عزائم خوانی
در شیشه پری کرد ز نیرنگ هوا

 

[m.sina]

میساخت چو صبح لاله گون رنگ هوا
با توبهٔ من داشت نمک جنگ هوا
هر لکهٔ ابرم چو عزائم خوانی
در شیشه پری کرد ز نیرنگ هوا

ما را به جز خیالت، فکری دگر نباشد
در هیچ سر خیالی، زین خوبتر نباشد

کی شبروان کویت آرند ره به سویت
عکسی ز شمع رویت، تا راهبر نباشد