فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,966 پسندها 4,715 امتیازها 28,973 مدالها 17 25/10/23 #61 روزها فکر من اینست و همه شب سخنم که چـــرا غافــــل از احــــوال دل خویشتنم امضا : فلورا.
ملکه جهنمی❄ گوینده انجمن سطح 25 ارسالیها 2,868 پسندها 16,619 امتیازها 44,373 مدالها 20 26/10/23 #62 رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن امضا : ملکه جهنمی❄
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 11/11/23 #63 ملکه جهنمی❄ گفت رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن کلیک کنید تا باز شود... رنگ لبخند تو ای دنیا تماشائی نیود انچه ما دیدیم زینت بود زیبایی نبود هر چه را در جام هستی بود نوشیدم ولی در نوشیدنی عمر تلخی بود و گیرایی نبود امضا : m.sina
ملکه جهنمی❄ گفت رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن کلیک کنید تا باز شود... رنگ لبخند تو ای دنیا تماشائی نیود انچه ما دیدیم زینت بود زیبایی نبود هر چه را در جام هستی بود نوشیدم ولی در نوشیدنی عمر تلخی بود و گیرایی نبود
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,966 پسندها 4,715 امتیازها 28,973 مدالها 17 21/11/23 #64 رازی کــه بــر غیـــر نگفتیــم و نگــوییم با دوست بگوییم که او محرم راز است امضا : فلورا.
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 11/4/24 #65 فلورا. گفت رازی کــه بــر غیـــر نگفتیــم و نگــوییم با دوست بگوییم که او محرم راز است کلیک کنید تا باز شود... رسم این بود که شیران دل اهو بدرند به تو اهو چه بگویم که دریدی دل ما امضا : m.sina
فلورا. گفت رازی کــه بــر غیـــر نگفتیــم و نگــوییم با دوست بگوییم که او محرم راز است کلیک کنید تا باز شود... رسم این بود که شیران دل اهو بدرند به تو اهو چه بگویم که دریدی دل ما
♡°DINA° رفیق جدید انجمن سطح 2 ارسالیها 73 پسندها 269 امتیازها 1,048 مدالها 3 12/4/24 #66 m.sina گفت رسم این بود که شیران دل اهو بدرند به تو اهو چه بگویم که دریدی دل ما کلیک کنید تا باز شود... رنجها در عالمِ تسلیم، راحت میشود شمع از خارِ قدم، سامانِ مژگان کرد و رفت امضا : ♡°DINA°
m.sina گفت رسم این بود که شیران دل اهو بدرند به تو اهو چه بگویم که دریدی دل ما کلیک کنید تا باز شود... رنجها در عالمِ تسلیم، راحت میشود شمع از خارِ قدم، سامانِ مژگان کرد و رفت
بَهآرنارنج کاربر حرفهای سطح 13 ارسالیها 1,988 پسندها 6,396 امتیازها 28,973 مدالها 15 12/4/24 #67 روی در نقصان گذارد ماه چون گردد تمام چون شود لبریز جامت، از خمار اندیشه کن امضا : بَهآرنارنج
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 2/5/24 #68 بَهآرنارنج گفت روی در نقصان گذارد ماه چون گردد تمام چون شود لبریز جامت، از خمار اندیشه کن کلیک کنید تا باز شود... راه تردید مسیر گذر عاشق نیست چه کنم با چه کنم های دل بی هدفم پدرانم همه سرگشته حیرت بودند من اگر راه به جایی ببرم ناخلفم امضا : m.sina
بَهآرنارنج گفت روی در نقصان گذارد ماه چون گردد تمام چون شود لبریز جامت، از خمار اندیشه کن کلیک کنید تا باز شود... راه تردید مسیر گذر عاشق نیست چه کنم با چه کنم های دل بی هدفم پدرانم همه سرگشته حیرت بودند من اگر راه به جایی ببرم ناخلفم
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,966 پسندها 4,715 امتیازها 28,973 مدالها 17 4/5/24 #69 m.sina گفت راه تردید مسیر گذر عاشق نیست چه کنم با چه کنم های دل بی هدفم پدرانم همه سرگشته حیرت بودند من اگر راه به جایی ببرم ناخلفم کلیک کنید تا باز شود... روی برگ باغهای فقر دشتهای لخت نخلهای کج ای حلاوت بهشت در نگاه تو تا که بشکفد بهار من مثل آب از کنار من عبور کن! امضا : فلورا.
m.sina گفت راه تردید مسیر گذر عاشق نیست چه کنم با چه کنم های دل بی هدفم پدرانم همه سرگشته حیرت بودند من اگر راه به جایی ببرم ناخلفم کلیک کنید تا باز شود... روی برگ باغهای فقر دشتهای لخت نخلهای کج ای حلاوت بهشت در نگاه تو تا که بشکفد بهار من مثل آب از کنار من عبور کن!
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 5/5/24 #70 فلورا. گفت روی برگ باغهای فقر دشتهای لخت نخلهای کج ای حلاوت بهشت در نگاه تو تا که بشکفد بهار من مثل آب از کنار من عبور کن! کلیک کنید تا باز شود... رهبر عشق حقيق مي شود عشق مجاز زين سرپل تشنگان خود را در آب افکنده اند شستشوی ديده منظورست بهر ديدنش عشقبازان گر نظر بر آفتاب افکنده اند امضا : m.sina
فلورا. گفت روی برگ باغهای فقر دشتهای لخت نخلهای کج ای حلاوت بهشت در نگاه تو تا که بشکفد بهار من مثل آب از کنار من عبور کن! کلیک کنید تا باز شود... رهبر عشق حقيق مي شود عشق مجاز زين سرپل تشنگان خود را در آب افکنده اند شستشوی ديده منظورست بهر ديدنش عشقبازان گر نظر بر آفتاب افکنده اند