- تاریخ ثبتنام
- 2/8/19
- ارسالیها
- 2,475
- پسندها
- 15,148
- امتیازها
- 44,373
- مدالها
- 20
صـبـحـدم بـاش کـه چـون غـنـچه دلی بگشائی
شــیــوه تــنــگ غــروبــســت گــلــو بــفـشـردن
شــیــوه تــنــگ غــروبــســت گــلــو بــفـشـردن
صنما تو همچو شیری من اسیر تو چو آهوصنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوستصنما تو همچو شیری من اسیر تو چو آهو
به جهان کی دید صیدی که بترسد از رهایی
صنما هوای ما کن طلب رضای ما کن
که ز بحر و کان شنیدم که تو معدن عطایی
صد باد صبا این جا با سلسله میرقصندصبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
بیار نفحه ای از گیسوی معنبر دوست
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا راصد باد صبا این جا با سلسله میرقصند
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
صبر پرید از دلم عقل گریخت از سرمصبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه وبیابان تو داده ای مارا
صبا زمنزل جانان گذر دریغ مدارصبر پرید از دلم عقل گریخت از سرم
تا به کجا کشد مرا مستی بیامان تو
شیر سیاه عشق تو میکند استخوان من
نی تو ضمان من بدی پس چه شد این ضمان تو
صــحــبــت پــیــر خــرابــات تــو دریـافـتـه امصبا زمنزل جانان گذر دریغ مدار
وز او به عاشق بی دل خبر دریغ مدار
صلاح کار کجا و من خراب کجاصــحــبــت پــیــر خــرابــات تــو دریـافـتـه ام
روحـم از صـحـبـت این پیر جوان خواهد بود
صحرا وباغ و خانه ندانم کجا خوش استصلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا بکجا