- ارسالیها
- 262
- پسندها
- 1,173
- امتیازها
- 6,713
- مدالها
- 8
- نویسنده موضوع
- #41
نامهی دوم...
«آنچه را که در تاریکی گفتم، در روشنایی فاشش کنید... باری زندگی کوتاهتر از آنچه است که آدمی بتواند به هر چه خواهد برسد و هر چه خواهد بکند.»
میخواهم خبر مهمی را بگویم. چیزی که از مدتها برایش برنامه ریخته بودم اما این را هم میدانم بهمحض اینکه بفهمد مِن باب او، نامهای به دست شما رسیده، عاقبت خوشی برایم نخواهد داشت. این را هم احتمال میدهم از هیچ کاری دریغ نخواهد کرد تا بتواند مانع از این شود که این تکه کاغذ را بخوانید. البته این چیزی است که اکنون به آن دچار شده و میدانیم که در گذشته چنین آدمی نبوده اما بهعنوان یک دوست دلم نمیگذارد این را ببینم و از کنارش بهراحتی عبور کنم. او سالیان سال است که باب رفاقت را نشکسته و من هم چنین چیزی را نمیخواهم اما همانطور...
«آنچه را که در تاریکی گفتم، در روشنایی فاشش کنید... باری زندگی کوتاهتر از آنچه است که آدمی بتواند به هر چه خواهد برسد و هر چه خواهد بکند.»
میخواهم خبر مهمی را بگویم. چیزی که از مدتها برایش برنامه ریخته بودم اما این را هم میدانم بهمحض اینکه بفهمد مِن باب او، نامهای به دست شما رسیده، عاقبت خوشی برایم نخواهد داشت. این را هم احتمال میدهم از هیچ کاری دریغ نخواهد کرد تا بتواند مانع از این شود که این تکه کاغذ را بخوانید. البته این چیزی است که اکنون به آن دچار شده و میدانیم که در گذشته چنین آدمی نبوده اما بهعنوان یک دوست دلم نمیگذارد این را ببینم و از کنارش بهراحتی عبور کنم. او سالیان سال است که باب رفاقت را نشکسته و من هم چنین چیزی را نمیخواهم اما همانطور...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش