کامل شده مجموعه شعر یه عشق جنجالی | شرور ومسیحه کابران انجمن یک رمان

[مسیحه]

میدونم دیگه دلت بادل من را نمیاد
دلت رحمه میدونم به بدی را نمیاد
گلای ناز باغچمون وانشده میمرن
آخه بعدتوهیشکی بادلتنگی رانمیاد

 

[شرور]

گفتی حرف دلت بشنو تو جوابم را
انگار شناسی میدانی رگ خوابم را
جوابی میدی که اتیش به دلم میزنه
انکارخواهی بدست آری اه و تابم را

 

[مسیحه]

کسی که بی قراره دست خودش نیست
این بازی آخره کاره دست خودش نیست
این آتیش بازی سرنوشته که دلم سوزنده
اگه رگ خوابی بوددست خودش نیست

 

[شرور]

بی قراری میدونم ، بی قرارم کردی
حرفی زدی و ناخواسته بدارم کردی
زندگی سخته میدونم اونم بتنهایی
دل دادی و دل بردی ماندگارم کردی

 

[مسیحه]

کاش یه آسمون ستاره بود تو ی نگات
کاش یه نم ابر نمیه پاره بود توچشمات
من که نمیگم توبدی توخیلی خیلی ماهی
اما حس میکنم چرا همش دروغه حرفات

 

[شرور]

حق داری باور نکنی حرفای امروزم را
چونکه دوری نمیدونی حال و روزم را
کباب شده این دلم بس که آتیشش زدند
گذر کن و ببخش این دل کینه توزم را

 

[مسیحه]

آهای توکه دلت پرکینست
منم یه قلبه توی سینست
آخه تواون دوراپیش گلا یی
اینجامرگ منه به هرثانیست

 

[شرور]

یه رابطه تنهایی سخته اصلا نمیشه
مقصر منم و این که بی دلیل نمیشه
شاید تو هم کرده ای کارهایی عزیزم
که اینجوری بد بشه رابطمون همیشه

 

[مسیحه]

اخه توچرا منوهمیشه محکوم میکنی
این جوری باز خودتو مظلوم میکنی
باشه من بدم من که حرف بدی نزدم
چراباحرفتات عشقمومسموم میکنی

 

[شرور]

بازم حرف حرف خودته ؟ حلالم نکردی؟
قبول نداری عشقم و مراعات حالم نکردی
خیالی نیست سر میزارم به کوه و صحرا
آروم نمیشه دلت میفهمم تا چالم نکردی