حالم این روزها مثل حال یه دیوونهست.
که فکر میکنه دیوونه شده!
حالم مثل یک کارمند نمونهست که...
بازنشسته شده بود!
حال یک دلشکسته که جز نوشتنِ
احساسش چیز دیگهای نداره!
بعضیها از چند نوع بازی خوششون میاد.
بعضیها بازی کردن با بچهها رو دوست دارن.
بعضیها بازیهای کامپیوتری رو دوست دارن.
بعضیها بازیهای دورهمی رو دوست دارن.
و بعضیها بازی با احساس دیگران رو دوست دارن!
صاعقه وقتی فهمید...
جلوهگریش مایه وحشت میشه...
تا آخر عمر روی جلوهگری گم کرد.
مردم دیگه راحت شدن از دستش!
ولی مردم اون شهر تا آخر عمر...
بارون ندیدن!