مشاعره مشاعره مشروط (واژگان)

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را
تا زودتر از واقعه گویم گله ها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثرِ سخت ترین زلزله ها را
پر نقش تر از فرشِ دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را

هجران لطفا

غم هجران تو ای دوست چنان کرد مرا
که ببینی نشناسی که منم یا دگری
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش

حوصله لطفا

 

[ملکه جهنمی❄]

غم هجران تو ای دوست چنان کرد مرا
که ببینی نشناسی که منم یا دگری
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش

حوصله لطفا

آرام باش،

حوصله کن،

آب های زودگذر،

هیچ فصلی را نخواهند دید

از ریگ های ته جویبار شنیده ام

مهم نیست که مرا


ریگ لطفا

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

آرام باش،

حوصله کن،

آب های زودگذر،

هیچ فصلی را نخواهند دید

از ریگ های ته جویبار شنیده ام

مهم نیست که مرا


ریگ لطفا

یاتو آن سو رو من من این سو می دوم
ور ترا ره پیش من وا پس روم
یک جوالم گندم ودیگر زریگ
به بود زین حیله های مردمی

حیله لطفا

 

[ملکه جهنمی❄]

یاتو آن سو رو من من این سو می دوم
ور ترا ره پیش من وا پس روم
یک جوالم گندم ودیگر زریگ
به بود زین حیله های مردمی

حیله لطفا

حلیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
وندر دل اتش درا پروانه شو پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
وانگه بیا با عاشقان همخانه شو همخانه شو

زال لطفا

 

[FakhTeh]

حلیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
وندر دل اتش درا پروانه شو پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
وانگه بیا با عاشقان همخانه شو همخانه شو

زال لطفا

سرانجام گیتی ز سیمرغ و زال
پر از داستان شد به بسیار سال

ناز لطفا

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

نا

سرانجام گیتی ز سیمرغ و زال
پر از داستان شد به بسیار سال

ناز لطفا

نازی ست تورادر سر، کمتر نکنی دانم
دردی ست مرادردل ، باور نکنی دانم

 

[FakhTeh]

رنگ رویم غم دل پیش کسان می‌گوید
فاش کرد آن که ز بیگانه همی‌بنهفتم

زخم

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

رنگ رویم غم دل پیش کسان می‌گوید
فاش کرد آن که ز بیگانه همی‌بنهفتم

زخم

ای زخم زننده بر رباب دل من
بشنو تو از ناله جواب دل من

از گنج لطفا

 

[ملکه جهنمی❄]

ای زخم زننده بر رباب دل من
بشنو تو از ناله جواب دل من

از گنج لطفا

تورا آسودگی باید مرا رنج
من اینجا چون نگهبانم تو چون گنج.

آواره لطفا

 

[m.sina]

تورا آسودگی باید مرا رنج
من اینجا چون نگهبانم تو چون گنج.

آواره لطفا

هیچ فرقی نیست وقتی چاره ای جزآب نیست
زورق آواره در زیبایی دریا نمان

دریا لطفا