مشاعره مشاعره مشروط (واژگان)

[ملکه جهنمی❄]

روزی که شکست آینه با گریه چه میگفت
دیوار به آیینه و آیینه به دیوار

کشتم دل خود را که نبینم دگری را
یک لحظه عزادارم و یک عمر وفادار

آینه چو نقش تو بنمود راست
خود شکن اینه شکستن خطاس

با سرود لطفا

 

[m.sina]

آینه چو نقش تو بنمود راست
خود شکن اینه شکستن خطاس

با سرود لطفا

چو لطف باده کند جلوه در رخ ساقی

ز عاشقان به سرود و ترانه یاد آرید

کوچ لطفا

 

[ملکه جهنمی❄]

چو لطف باده کند جلوه در رخ ساقی

ز عاشقان به سرود و ترانه یاد آرید

کوچ لطفا

با من از کوچ نگو

لحظه ی کوچِ پرستو سرد است

تنِ من بی نفَست توده ی یخ

سینه ام در غمِ تو معرکه ای از درد است

 

[m.sina]

با من از کوچ نگو

لحظه ی کوچِ پرستو سرد است

تنِ من بی نفَست توده ی یخ

سینه ام در غمِ تو معرکه ای از درد است

تو اگر کوچ کنی عشق هرس خواهد شد
تو اگر دل به زمستان بدهی

سوز راهی شدنت صبر مرا خواهد برد
محض تنهایی من از هوس بال گشودن بگذر

 

[ملکه جهنمی❄]

تو اگر کوچ کنی عشق هرس خواهد شد
تو اگر دل به زمستان بدهی

سوز راهی شدنت صبر مرا خواهد برد
محض تنهایی من از هوس بال گشودن بگذر

عشق یعنی مستی و دیوانگی
عشق یعنی با جهان بیگانگی

 

[m.sina]

عشق یعنی مستی و دیوانگی
عشق یعنی با جهان بیگانگی

قدم به کوچهٔ دیوانگی بزن چندی
که عقل بر سر بازار عشق حیران است

وجود آدمی از عشق می‌رسد به کمال
گر این کمال نیابی، کمال نقصان است

 

[ملکه جهنمی❄]

قدم به کوچهٔ دیوانگی بزن چندی
که عقل بر سر بازار عشق حیران است

وجود آدمی از عشق می‌رسد به کمال
گر این کمال نیابی، کمال نقصان است

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
وندر دل اتش درا پروانه شو پروانه شو

 

[m.sina]

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
وندر دل اتش درا پروانه شو پروانه شو

ماه رویا گرد آن رخ زلف چون زنجیر چیست
وندران زنجیر چندان پیچ و تاب از قیر چیست


گر بود زنجیر جانان از پی دیوانگان
خود منم دیوانه بر عارض ترا زنجیر چیست

 

[fateme_sa]

ماه رویا گرد آن رخ زلف چون زنجیر چیست
وندران زنجیر چندان پیچ و تاب از قیر چیست


گر بود زنجیر جانان از پی دیوانگان
خود منم دیوانه بر عارض ترا زنجیر چیست

جام طرب شکار بر دستم نه
وان ساغر چون نگار بر دستم نه
آن می‌که چو زنجیر بپیچد بر خود
دیوانه شدم بیار بر دستم نه

حافظ

 

[M.Fakher]

حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
من از آن روز که در بند توام آزادم

جان