متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره مشاعره مشروط (واژگان)

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #1,191
آسمان نگاه خسته ی من خانه ی ابر های بارانزاست

نیستی و نبودنت تنها غصه ی آفتابگردانهاست

پناهگاه لطفا
منم که شعر و تغزل پناهگاه من است
چنانکه قول و غزل نیز در پناه من است

صفای گلشن دل‌ها به ابر و باران نیست
که این وظیفه محول به اشک و آه من است

اشک لطفا
 
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,534
پسندها
20,124
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #1,192
منم که شعر و تغزل پناهگاه من است
چنانکه قول و غزل نیز در پناه من است

صفای گلشن دل‌ها به ابر و باران نیست
که این وظیفه محول به اشک و آه من است

اشک لطفا
شب ز گرمیهای اشک دشت پیما سوختم

چون چراغ ناخدا بر روی دریا سوختم

دریا لطفا
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #1,193
شب ز گرمیهای اشک دشت پیما سوختم

چون چراغ ناخدا بر روی دریا سوختم

دریا لطفا
دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
واندر این کار دل خویش به دریا فکنم

از دل تنگ گنهکار برآرم آهی
کاتش اندر گنه آدم و حوا فکنم

مجنون لطفا
 
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,534
پسندها
20,124
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #1,194
دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
واندر این کار دل خویش به دریا فکنم

از دل تنگ گنهکار برآرم آهی
کاتش اندر گنه آدم و حوا فکنم

مجنون لطفا
یک شبی لیلی دلش آشفته بود
هجر مجنون بر دلش غم کاشته بود
چون نوای یار برقلبش نشست
های های بگریست وبغضش شکست
جان او بر لب رسید و آه شد
پیکرش از غم سبک چون کاه شد
بی رنگ شد رنگ رخسارش چنان
خواند مجنون را به دل ناله کنان
کی وجودت مرحم ...

مرحم لطفا
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #1,195
یک شبی لیلی دلش آشفته بود
هجر مجنون بر دلش غم کاشته بود
چون نوای یار برقلبش نشست
های های بگریست وبغضش شکست
جان او بر لب رسید و آه شد
پیکرش از غم سبک چون کاه شد
بی رنگ شد رنگ رخسارش چنان
خواند مجنون را به دل ناله کنان
کی وجودت مرحم ...

مرحم لطفا
اگر از عشق بپرس مرحم دلها کجاست
مرحم دل اسمانی کعبه بتها کجاست
عشق نور دیده بر عاشق تجلی میدهد
تجلی گاه عرفان بر دیده دلها کجاست

هجران لطفا
 
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,534
پسندها
20,124
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #1,196
اگر از عشق بپرس مرحم دلها کجاست
مرحم دل اسمانی کعبه بتها کجاست
عشق نور دیده بر عاشق تجلی میدهد
تجلی گاه عرفان بر دیده دلها کجاست

هجران لطفا
دلتنگم و دیدار تو درمان من است

بی رنگ رخت زمانه زندان من است

بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی

آنچه کز غم هجران تو بر جان من است

جان لطفا
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #1,197
دلتنگم و دیدار تو درمان من است

بی رنگ رخت زمانه زندان من است

بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی

آنچه کز غم هجران تو بر جان من است

جان لطفا
گر بر رگ جان ز شستت آید تیرم
چه خوشتر ازان که پیش دستت میرم

دل با تو خصومت آرزو می‌کندم
تا صلح کنیم و در کنارت گیرم

غم لطفا
 
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,534
پسندها
20,124
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #1,198
گر بر رگ جان ز شستت آید تیرم
چه خوشتر ازان که پیش دستت میرم

دل با تو خصومت آرزو می‌کندم
تا صلح کنیم و در کنارت گیرم

غم لطفا
در چشم تو دیدم غم پنهان شده‌ات را
پنهان نکن احساس نمایان شده‌ات را

یا دست بر این قلب پریشان شده بگذار
یا جمع کن آن موی پریشان شده‌ات را

پریشان لطفا
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #1,199
در چشم تو دیدم غم پنهان شده‌ات را
پنهان نکن احساس نمایان شده‌ات را

یا دست بر این قلب پریشان شده بگذار
یا جمع کن آن موی پریشان شده‌ات را

پریشان لطفا
دوستت دارم پریشان شانه می خواهی چه کار
دام بگذاری اسیرم دانه می خواهی چه کار

تا ابد دور تو می گردم بسوزان عشق کن
ای که شاعر سوختی پروانه می خواهی چه کار

پروانه لطفا
 
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,534
پسندها
20,124
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #1,200
دوستت دارم پریشان شانه می خواهی چه کار
دام بگذاری اسیرم دانه می خواهی چه کار

تا ابد دور تو می گردم بسوزان عشق کن
ای که شاعر سوختی پروانه می خواهی چه کار

پروانه لطفا
سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع

دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت

آشنایی نه غریب است که دلسوز من است

چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت

خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد

خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت

پایان لطفا
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

موضوعات مشابه

  • قفل شده
  • مهم
مشاعره‌ی نوروزی مشاعره‌ی نوروزی | 1403
پاسخ‌ها
132
بازدیدها
4,463
پاسخ‌ها
99
بازدیدها
2,753
پاسخ‌ها
168
بازدیدها
3,149
پاسخ‌ها
100
بازدیدها
2,066
پاسخ‌ها
107
بازدیدها
2,352
پاسخ‌ها
99
بازدیدها
1,884

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا