لیلا؛ کاربر انجمن سطح 14 ارسالیها 1,503 پسندها 4,260 امتیازها 21,173 مدالها 16 11/7/24 #1,221 فریاد که جز اشک شب و آه سحرگاه اندر سفر عشق، مرا همسفری نیست فروغی بسطامی با کلمه مرگ امضا : لیلا؛
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,577 پسندها 7,185 امتیازها 35,773 مدالها 16 13/7/24 #1,222 .leyla. گفت فریاد که جز اشک شب و آه سحرگاه اندر سفر عشق، مرا همسفری نیست فروغی بسطامی با کلمه مرگ کلیک کنید تا باز شود... مرگ در قاموس ما از بیوفایی بهتر است در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است قصۀ فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است زندگی لطفا امضا : m.sina
.leyla. گفت فریاد که جز اشک شب و آه سحرگاه اندر سفر عشق، مرا همسفری نیست فروغی بسطامی با کلمه مرگ کلیک کنید تا باز شود... مرگ در قاموس ما از بیوفایی بهتر است در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است قصۀ فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است زندگی لطفا
ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ کاربر حرفهای سطح 31 ارسالیها 2,546 پسندها 20,775 امتیازها 48,373 مدالها 34 13/7/24 #1,223 m.sina گفت مرگ در قاموس ما از بیوفایی بهتر است در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است قصۀ فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است زندگی لطفا کلیک کنید تا باز شود... ای ☆ زندگی ☆ تن و توانم همه تو جانی و دلی ای دل و جانم همه تو تو هستی من شدی از آنی همه من من نیست شدم در تو از آنم همه تو کلمه ی « هستی» لطفا
m.sina گفت مرگ در قاموس ما از بیوفایی بهتر است در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است قصۀ فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است زندگی لطفا کلیک کنید تا باز شود... ای ☆ زندگی ☆ تن و توانم همه تو جانی و دلی ای دل و جانم همه تو تو هستی من شدی از آنی همه من من نیست شدم در تو از آنم همه تو کلمه ی « هستی» لطفا
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,577 پسندها 7,185 امتیازها 35,773 مدالها 16 13/7/24 #1,224 Delaram*☆♡ گفت ای ☆ زندگی ☆ تن و توانم همه تو جانی و دلی ای دل و جانم همه تو تو هستی من شدی از آنی همه من من نیست شدم در تو از آنم همه تو کلمه ی « هستی» لطفا کلیک کنید تا باز شود... دیوانگان جسته بین از بند هستی رسته بین در بیدلی دل بسته بین کاین دل بود دام بلا لطفا با "خلوت" امضا : m.sina
Delaram*☆♡ گفت ای ☆ زندگی ☆ تن و توانم همه تو جانی و دلی ای دل و جانم همه تو تو هستی من شدی از آنی همه من من نیست شدم در تو از آنم همه تو کلمه ی « هستی» لطفا کلیک کنید تا باز شود... دیوانگان جسته بین از بند هستی رسته بین در بیدلی دل بسته بین کاین دل بود دام بلا لطفا با "خلوت"
Altinay* مدیر بازنشسته سطح 16 ارسالیها 1,312 پسندها 6,260 امتیازها 24,673 مدالها 26 13/7/24 #1,225 m.sina گفت دیوانگان جسته بین از بند هستی رسته بین در بیدلی دل بسته بین کاین دل بود دام بلا لطفا با "خلوت" کلیک کنید تا باز شود... نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت پردهٔ خلوت این غمکده بالا زد و رفت «غمکده» امضا : Altinay*
m.sina گفت دیوانگان جسته بین از بند هستی رسته بین در بیدلی دل بسته بین کاین دل بود دام بلا لطفا با "خلوت" کلیک کنید تا باز شود... نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت پردهٔ خلوت این غمکده بالا زد و رفت «غمکده»
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,577 پسندها 7,185 امتیازها 35,773 مدالها 16 13/7/24 #1,226 Altinay* گفت نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت پردهٔ خلوت این غمکده بالا زد و رفت «غمکده» کلیک کنید تا باز شود... ای که در دیر و حرم مس ت کرم میآیی دل چه دارد که درین غمکده کم میآیی جوهر ناز چه مقدار تری میچیند که به حسرتکدهٔ دیدهٔ نم میآیی لطفا با "حسرت" امضا : m.sina
Altinay* گفت نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت پردهٔ خلوت این غمکده بالا زد و رفت «غمکده» کلیک کنید تا باز شود... ای که در دیر و حرم مس ت کرم میآیی دل چه دارد که درین غمکده کم میآیی جوهر ناز چه مقدار تری میچیند که به حسرتکدهٔ دیدهٔ نم میآیی لطفا با "حسرت"
Altinay* مدیر بازنشسته سطح 16 ارسالیها 1,312 پسندها 6,260 امتیازها 24,673 مدالها 26 13/7/24 #1,227 m.sina گفت ای که در دیر و حرم مس ت کرم میآیی دل چه دارد که درین غمکده کم میآیی جوهر ناز چه مقدار تری میچیند که به حسرتکدهٔ دیدهٔ نم میآیی لطفا با "حسرت" کلیک کنید تا باز شود... ز هرکس بیشتر مهر تو دارم وین دلیلم بس که هرکس را فزونتر مهر،حسرت بیشتر دارد «مهر» لطفا امضا : Altinay*
m.sina گفت ای که در دیر و حرم مس ت کرم میآیی دل چه دارد که درین غمکده کم میآیی جوهر ناز چه مقدار تری میچیند که به حسرتکدهٔ دیدهٔ نم میآیی لطفا با "حسرت" کلیک کنید تا باز شود... ز هرکس بیشتر مهر تو دارم وین دلیلم بس که هرکس را فزونتر مهر،حسرت بیشتر دارد «مهر» لطفا
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,577 پسندها 7,185 امتیازها 35,773 مدالها 16 13/7/24 #1,228 Altinay* گفت ز هرکس بیشتر مهر تو دارم وین دلیلم بس که هرکس را فزونتر مهر،حسرت بیشتر دارد «مهر» لطفا کلیک کنید تا باز شود... ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لبها وی شور تو در سرها وی سر تو در جانها تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها لطفا با "عهد" امضا : m.sina
Altinay* گفت ز هرکس بیشتر مهر تو دارم وین دلیلم بس که هرکس را فزونتر مهر،حسرت بیشتر دارد «مهر» لطفا کلیک کنید تا باز شود... ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لبها وی شور تو در سرها وی سر تو در جانها تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها لطفا با "عهد"
Altinay* مدیر بازنشسته سطح 16 ارسالیها 1,312 پسندها 6,260 امتیازها 24,673 مدالها 26 13/7/24 #1,229 m.sina گفت ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لبها وی شور تو در سرها وی سر تو در جانها تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها لطفا با "عهد" کلیک کنید تا باز شود... واجب نبود دل به بتی بیهده بستن کاو او را نبود شیوه به جز عهد شکستن هردوست که با دوست ندارد سر پیمان میباید از او رشتهی پیوند گسستن «دوست» امضا : Altinay*
m.sina گفت ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لبها وی شور تو در سرها وی سر تو در جانها تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها لطفا با "عهد" کلیک کنید تا باز شود... واجب نبود دل به بتی بیهده بستن کاو او را نبود شیوه به جز عهد شکستن هردوست که با دوست ندارد سر پیمان میباید از او رشتهی پیوند گسستن «دوست»
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,577 پسندها 7,185 امتیازها 35,773 مدالها 16 13/7/24 #1,230 Altinay* گفت واجب نبود دل به بتی بیهده بستن کاو او را نبود شیوه به جز عهد شکستن هردوست که با دوست ندارد سر پیمان میباید از او رشتهی پیوند گسستن «دوست» کلیک کنید تا باز شود... ای دوست قبولم کن و جانم بستان مستم کن وز هر دو جهانم بستان بـا هر چه دلم قرار گیرد بی تو آتش به من اندر زن و آنم بستان لطفا با "وفاداری" امضا : m.sina
Altinay* گفت واجب نبود دل به بتی بیهده بستن کاو او را نبود شیوه به جز عهد شکستن هردوست که با دوست ندارد سر پیمان میباید از او رشتهی پیوند گسستن «دوست» کلیک کنید تا باز شود... ای دوست قبولم کن و جانم بستان مستم کن وز هر دو جهانم بستان بـا هر چه دلم قرار گیرد بی تو آتش به من اندر زن و آنم بستان لطفا با "وفاداری"