نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مشاعره مشاعره مشروط (واژگان)

Altinay*

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
1,312
پسندها
6,260
امتیازها
24,673
مدال‌ها
26
  • #1,231
ای دوست قبولم کن و جانم بستان
مستم کن وز هر دو جهانم بستان

بـا هر چه دلم قرار گیرد بی تو
آتش به من اندر زن و آنم بستان

لطفا با "وفاداری"
در وفاداری ندیدم هیچ‌کس را مثل تو
ای غم از حال دلم یک لحظه غافل نیستی

گریه کن بر حال خویش ای موج از دریا ملول
لحظه‌ای دیگر تو در آغوش ساحل نیستی

«موج»
 
امضا : Altinay*

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,577
پسندها
7,184
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #1,232
در وفاداری ندیدم هیچ‌کس را مثل تو
ای غم از حال دلم یک لحظه غافل نیستی

گریه کن بر حال خویش ای موج از دریا ملول
لحظه‌ای دیگر تو در آغوش ساحل نیستی

«موج»
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها

همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ها

لطفا "پروانه "
 
امضا : m.sina

Altinay*

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
1,312
پسندها
6,260
امتیازها
24,673
مدال‌ها
26
  • #1,233
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها

همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ها

لطفا "پروانه "
شمع می‌سوزد و پروانه به دورش نگران
من‌ که‌ می‌سوزم‌ و‌ پروانه‌ ندارم‌ چه‌ کنم...
«شمع»
 
امضا : Altinay*

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,543
پسندها
20,775
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #1,234
شمع می‌سوزد و پروانه به دورش نگران
من‌ که‌ می‌سوزم‌ و‌ پروانه‌ ندارم‌ چه‌ کنم...
«شمع»
نیمه شب بود و غمی تازه نفس

ره خوابم زد و ماندم بیدار

ریخت از پرتو لرزنده ی  شمع

سایه ی دسته گلی بر دیوار…

« دیوار»
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

Altinay*

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
1,312
پسندها
6,260
امتیازها
24,673
مدال‌ها
26
  • #1,235
نیمه شب بود و غمی تازه نفس

ره خوابم زد و ماندم بیدار

ریخت از پرتو لرزنده ی  شمع

سایه ی دسته گلی بر دیوار…

« دیوار»
دلم فریاد می‌خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی‌آزار با دیوار نجوا می‌کنم هر شب
«فریاد»
 
امضا : Altinay*

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,543
پسندها
20,775
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #1,236
دلم فریاد می‌خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی‌آزار با دیوار نجوا می‌کنم هر شب
«فریاد»
فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت
دیدیم کزین جمعِ پراکنده کسی رفت

شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت

آن طفل که چون پیر از این قافله درماند
وآن پیر که چون طفل به بانگ جرسی رفت

« جهان»
 

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,577
پسندها
7,184
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #1,237
فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت
دیدیم کزین جمعِ پراکنده کسی رفت

شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت

آن طفل که چون پیر از این قافله درماند
وآن پیر که چون طفل به بانگ جرسی رفت

« جهان»
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح
تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست

دوست لطفا
 
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,543
پسندها
20,775
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #1,238
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح
تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست

دوست لطفا
بتا هلاک شود دوست در محبت دوست
که زندگانی او در هلاک بودن اوست
مرا جفا و وفای تو پیش یک سان است
که هر چه دوست پسندد به جای دوست نکوست

غنیمت لطفا
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,577
پسندها
7,184
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #1,239
بتا هلاک شود دوست در محبت دوست
که زندگانی او در هلاک بودن اوست
مرا جفا و وفای تو پیش یک سان است
که هر چه دوست پسندد به جای دوست نکوست

غنیمت لطفا
صاحبا عمر عزیز است غنیمت دانش
گوی خیری که توانی ببر از میدانش

چیست دوران ریاست که فلک با همه قدر
حاصل آن است که دایم نبود دورانش

گلایه لطفا
 
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,543
پسندها
20,775
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #1,240
صاحبا عمر عزیز است غنیمت دانش
گوی خیری که توانی ببر از میدانش

چیست دوران ریاست که فلک با همه قدر
حاصل آن است که دایم نبود دورانش

گلایه لطفا

دلـــــــم
بهــانه ی “تـــو” را دارد..!
تــــو می دانــی بهانه چیست؟!
بهــانه…
همان است که شب ها خواب از چشم من می دزدد
بهــانه…
همان است که روزها میـان انبـوهی از آدم ها،
چشمانم را پـــی تو می گرداند
بهــــانه…
همان صبری است که به لبانم سکـــوت می دهد
تا گلایه ای نکنم از “نبـودنت”..

بغض لطفا
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

موضوعات مشابه

  • قفل شده
  • مهم
مشاعره‌ی نوروزی مشاعره‌ی نوروزی | 1403
پاسخ‌ها
132
بازدیدها
5,781
پاسخ‌ها
100
بازدیدها
2,902
پاسخ‌ها
171
بازدیدها
3,365
پاسخ‌ها
110
بازدیدها
2,306
پاسخ‌ها
113
بازدیدها
2,530
پاسخ‌ها
100
بازدیدها
2,017

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا