مشاعره مشاعره مشروط (واژگان)

hadi

ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
30/7/19
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,764
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
سطح
42
 
  • #511
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است

طلب از گمشدگان ل**ب دریا می‌کرد

لحد
من که با داغ تو میرم چو سر از کنج لحد
بر کنم زآتش دل سوخته یابی کفنم


ابن حسام :)
 
امضا : hadi
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] Alie.Z

Alie.Z

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
4/5/20
ارسالی‌ها
2,338
پسندها
6,275
امتیازها
30,973
مدال‌ها
6
سن
24
سطح
6
 
  • #512
خوش آنکه ز نور او دمد صبح یقین
ما را برهاند ز ظلام شک ما


سریر
او به اوصاف الهی گشته موصوف کمال
بر سریر و بر سران تخت سلطان نازنین
بزم را از وی جمال و رزم را از وی جلال
هم به بزم و هم به رزم لطف کیهان نازنین
«مولانا»

کلمه انتخابی( رهرو)
 
امضا : Alie.Z

hadi

ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
30/7/19
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,764
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
سطح
42
 
  • #513
او به اوصاف الهی گشته موصوف کمال
بر سریر و بر سران تخت سلطان نازنین
بزم را از وی جمال و رزم را از وی جلال
هم به بزم و هم به رزم لطف کیهان نازنین
«مولانا»

کلمه انتخابی( رهرو)
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود

باغ
 
امضا : hadi
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Alie.Z

Alie.Z

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
4/5/20
ارسالی‌ها
2,338
پسندها
6,275
امتیازها
30,973
مدال‌ها
6
سن
24
سطح
6
 
  • #514
من که با داغ تو میرم چو سر از کنج لحد
بر کنم زآتش دل سوخته یابی کفنم


ابن حسام :)

آخه ابن حسام!!!!! :banghead: :banghead: :banghead: :banghead: :banghead:



دی گذر کرد ندانیم به فردا که رسد
حیف از این لحظه که در عین گذار است امروز
در چنین فصل که گفتم سخن ابن حسام
از لب مطرب خوش لهجه به کار است امروز
«ابن حسام خوسفی»


کلمه انتخابی ( لاکپشت)
 
امضا : Alie.Z
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] hadi

Alie.Z

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
4/5/20
ارسالی‌ها
2,338
پسندها
6,275
امتیازها
30,973
مدال‌ها
6
سن
24
سطح
6
 
  • #515
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود

باغ
هم نسیم چمن از باغ بُخور انگیز است
هم شمیم سحری مجمره دار است امروز
گل خوشبوی نشان می‌دهد از طلعت دوست
سرو دلجوی تو گویی قد یار است امروز
«ابن حسام خوسفی»

کلمه انتخابی( پیراهن)
 
امضا : Alie.Z

hadi

ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
30/7/19
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,764
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
سطح
42
 
  • #516
آخه ابن حسام!!!!! :banghead: :banghead: :banghead: :banghead: :banghead:



دی گذر کرد ندانیم به فردا که رسد
حیف از این لحظه که در عین گذار است امروز
در چنین فصل که گفتم سخن ابن حسام
از ل**ب مطرب خوش لهجه به کار است امروز
«ابن حسام خوسفی»


کلمه انتخابی ( لاکپشت)

مثل یک بچه لاک پشتی که
توی دریای درد می افتد

گاه باید در آبِ دیده شوی
مثل فولاد آبدیده شوی
درد را بیصدا صدا بزنی
شکل یک گنگ خوابدیده شوی

روباه
 
امضا : hadi
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Alie.Z

hadi

ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
30/7/19
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,764
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
سطح
42
 
  • #517
هم نسیم چمن از باغ بُخور انگیز است
هم شمیم سحری مجمره دار است امروز
گل خوشبوی نشان می‌دهد از طلعت دوست
سرو دلجوی تو گویی قد یار است امروز
«ابن حسام خوسفی»

کلمه انتخابی( پیراهن)
سر بر آر ای ساکن بیت الحزن تا بشنوی
بوی پیراهن که از یوسف به کنعان می رسد


سعدی
 
امضا : hadi

s-a-h-a-r

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
17/10/19
ارسالی‌ها
432
پسندها
6,967
امتیازها
21,773
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • #518
من که با داغ تو میرم چو سر از کنج لحد
بر کنم زآتش دل سوخته یابی کفنم


ابن حسام :)
افتاده چشم سیهت ابن حسام است

زان روز که افتاده نظر سوی تو ما را :)

شکنج
 
امضا : s-a-h-a-r

Alie.Z

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
4/5/20
ارسالی‌ها
2,338
پسندها
6,275
امتیازها
30,973
مدال‌ها
6
سن
24
سطح
6
 
  • #519
مثل یک بچه لاک پشتی که
توی دریای درد می افتد

گاه باید در آبِ دیده شوی
مثل فولاد آبدیده شوی
درد را بیصدا صدا بزنی
شکل یک گنگ خوابدیده شوی

روباه


شیر و گرگ و روبهی بهر شکار
رفته بودند از طلب در کوهسار
تا به پشت همدگر بر صیدها
سخت بر بندند بار قیدها
هر سه با هم اندر آن صحرای ژرف
صیدها گیرند بسیار و شگرف
گرچه زیشان شیر نر را ننگ بود
لیک کرد اکرام و همراهی نمود
«مولانا»

کلمه انتخابی( شتر)
 
امضا : Alie.Z

hadi

ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
30/7/19
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,764
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
سطح
42
 
  • #520
شیر و گرگ و روبهی بهر شکار
رفته بودند از طلب در کوهسار
تا به پشت همدگر بر صیدها
سخت بر بندند بار قیدها
هر سه با هم اندر آن صحرای ژرف
صیدها گیرند بسیار و شگرف
گرچه زیشان شیر نر را ننگ بود
لیک کرد اکرام و همراهی نمود
«مولانا»

کلمه انتخابی( شتر)
شتر به شعر عرب در حالت است و طرب
گر نیست ذوق تو را وژ طبع جانوری

زندان
 
امضا : hadi

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
132
بازدیدها
14,410
پاسخ‌ها
105
بازدیدها
5,081
پاسخ‌ها
178
بازدیدها
6,398
پاسخ‌ها
119
بازدیدها
4,646
پاسخ‌ها
119
بازدیدها
5,416
پاسخ‌ها
102
بازدیدها
3,558

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا