روی سایت دلنوشته راز درون | ToloAm کاربر یک رمان

[Abiii]

نام دلنوشته: راز درون
نام نویسنده: Abeir Bavi
ویراستار: Violet-B
تگ: منتخب

مقدمه:
ما آدم‌ها شاید در ظاهر و عقایدمان باهم تفاوت داریم
اما همه از یک اصل و ریشه هستیم
همه از یک جنس هستیم
و نظرت چیست رازهای درون‌مان را برایت درون نوشته‌ها بازگو کنم؟!​

می دانی که...

راز تو، راز من است...!

​

 

[ASaLi_Nh8ay]

" به نام ایزد منان "

هر انچه از دل برآید، خوش آید!

کاربر گرامی نهایت قدردانی را داریم که نوشته های زیبایتان را در انجمن یک رمان به اشتراک می گذارید!
خواهشمندیم پیش از پست گذاری و شروع دلنوشته ی خود، قوانین زیر را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته ی کاربران"

پس از گذشت حداقل 30 پست از دلنوشته تان، می توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید.
"درخواست تگ دلنوشته"

همچنین پس از گذشت 30 پست از دلنوشته تان قادر هستید...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Abiii]

در این دنیا که بی‌شباهت به دریا نیست
آن‌قدر کشتی زندگی‌ام بالا پایین شده است...
که دریازده شده‌ام!​

 

[Abiii]

مرده بودم!
تو را که دیدم نفسم بالا آمد
آخر می‌دانی، وقتی که نبودی...
بغض سنگی بود در میان گلویم
که راه نفس کشیدنم را بسته بود

 

[Abiii]

حال به‌هم‌زن هستند آن‌هایی که
در وقت طوفان حتی نگاهت نمی‌کردند
اما تا به ساحل رسیدی...
یار دیرینه‌ات می‌شوند!

 

[Abiii]

خواب به خواب می‌شوند
آن‌هایی که ظلم می‌کنند به کسی که
برایش خواب‌های شومی دیده‌اند...!​

 

[Abiii]

وقتی به جایی برسی که کسی حرف‌هات رو نفهمه...
به ته دنیا رسیدی!
اون‌قدر ته
که دست هیچ‌کس به افکارت نرسه...!​

 

[Abiii]

خواب بودم
که بیدارم کرد...!​

 

[Abiii]

تو رفتی و خنده‌های من بی‌رنگ شد... .​

 

[Abiii]

«دوسم داری؟»
«نه!»
«چی؟ آخ... آخه چرا؟!»
«ازت متنفرم!»
«چی می‌گی؟»
«ازت متنفرم که خیلی دوستت دارم...!»