مشاعره مشاعره با حرف و

  • نویسنده موضوع Deleted
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 61
  • بازدیدها 1,657
  • کاربران تگ شده هیچ

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,241
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #51
وصالِ او زِ عمر جاودان بِه
خداوندا مرا آن دِه که آن بِه
وحدت سرای دل به جهانی برابر است
هر گوشه اش به کنج دهانی برابر است

هر شعر ابدار که دل میبرد ز جا
هر مصرعش به سرو روانی برابر است
 
امضا : m.sina

ملکه جهنمی❄

کاربر فعال تالار وحشت + گوینده انجمن
گوینده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2/8/19
ارسالی‌ها
2,475
پسندها
15,147
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
سطح
25
 
  • #52
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می‌درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می‌آفرید
 
امضا : ملکه جهنمی❄
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,241
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #53
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می‌درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می‌آفرید
و آنکه سوگند خورم جز به سر او نخورم
و آنکه سوگند من و توبه‌ام اشکست کجاست

و آنکه جان‌ها به سحر نعره زنانند از او
و آنکه ما را غمش از جای ببرده‌ست کجاست
 
امضا : m.sina

ملکه جهنمی❄

کاربر فعال تالار وحشت + گوینده انجمن
گوینده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2/8/19
ارسالی‌ها
2,475
پسندها
15,147
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
سطح
25
 
  • #54
وعدهٔ این چرخ همه باد بود
وعده رطب کرد و فرستاد تود
 
امضا : ملکه جهنمی❄
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,241
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #55
وعدهٔ این چرخ همه باد بود
وعده رطب کرد و فرستاد تود
وقت آن شد که دلم را بگذارم بروم
با تو او را تک و تنها بگذارم بروم
به کجا می شود از معرکه ی عشق گریخت
گیرم امروز از اینجا بگذارم بروم
سرنوشت من عاشق هم از اول این بود
سر دیوانه به صحرا بگذارم بروم
 
امضا : m.sina

♡°DINA°

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
25/1/24
ارسالی‌ها
73
پسندها
269
امتیازها
1,048
مدال‌ها
3
سطح
2
 
  • #56
وقت آن شد که دلم را بگذارم بروم
با تو او را تک و تنها بگذارم بروم
به کجا می شود از معرکه ی عشق گریخت
گیرم امروز از اینجا بگذارم بروم
سرنوشت من عاشق هم از اول این بود
سر دیوانه به صحرا بگذارم بروم
واقف نگشته بودم از بی وفائی تو
تا روز مرگ ، یعنی روز جدائی تو
 
امضا : ♡°DINA°

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,241
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #57
واقف نگشته بودم از بی وفائی تو
تا روز مرگ ، یعنی روز جدائی تو
وجود من به کف یار جز که ساغر نیست
نگاه کن به دو چشمم اگرت باور نیست

چو ساغرم دل پرخون من و تن لاغر
به دست عشق که زرد و نزار و لاغر نیست
 
امضا : m.sina

.Mobina.

مدیر بازنشسته‌ی ادبیات
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/1/24
ارسالی‌ها
4,028
پسندها
10,234
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
سطح
21
 
  • #58
وقت اذان است و باری دگر تو را دیدم
ای همدم صبح‌های من، تو را دیدم
 
امضا : .Mobina.

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,955
پسندها
4,689
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #59
امضا : فلورا.

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,241
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #60
وای آن دل که بدو از تو نشانی نرسد
مرده ان تن که بدو مژده جانی نرسد

تیر صبحی که مرا از تو سلامی نرسد
تلخ روزی که ز شهد تو بیانی نرسد
 
امضا : m.sina

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
100
بازدیدها
4,714
پاسخ‌ها
171
بازدیدها
5,830
پاسخ‌ها
113
بازدیدها
4,147
پاسخ‌ها
117
بازدیدها
5,041
پاسخ‌ها
100
بازدیدها
3,287
پاسخ‌ها
106
بازدیدها
3,935
پاسخ‌ها
129
بازدیدها
4,947

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا