متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره مشاعره با حرف و

  • نویسنده موضوع Deleted
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 61
  • بازدیدها 1,346
  • کاربران تگ شده هیچ

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #51
وصالِ او زِ عمر جاودان بِه
خداوندا مرا آن دِه که آن بِه
وحدت سرای دل به جهانی برابر است
هر گوشه اش به کنج دهانی برابر است

هر شعر ابدار که دل میبرد ز جا
هر مصرعش به سرو روانی برابر است
 
امضا : m.sina

ملکه جهنمی❄

گوینده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,868
پسندها
16,619
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
  • #52
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می‌درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می‌آفرید
 
امضا : ملکه جهنمی❄
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #53
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می‌درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می‌آفرید
و آنکه سوگند خورم جز به سر او نخورم
و آنکه سوگند من و توبه‌ام اشکست کجاست

و آنکه جان‌ها به سحر نعره زنانند از او
و آنکه ما را غمش از جای ببرده‌ست کجاست
 
امضا : m.sina

ملکه جهنمی❄

گوینده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,868
پسندها
16,619
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
  • #54
وعدهٔ این چرخ همه باد بود
وعده رطب کرد و فرستاد تود
 
امضا : ملکه جهنمی❄
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #55
وعدهٔ این چرخ همه باد بود
وعده رطب کرد و فرستاد تود
وقت آن شد که دلم را بگذارم بروم
با تو او را تک و تنها بگذارم بروم
به کجا می شود از معرکه ی عشق گریخت
گیرم امروز از اینجا بگذارم بروم
سرنوشت من عاشق هم از اول این بود
سر دیوانه به صحرا بگذارم بروم
 
امضا : m.sina

♡°DINA°

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
73
پسندها
269
امتیازها
1,048
مدال‌ها
3
  • #56
وقت آن شد که دلم را بگذارم بروم
با تو او را تک و تنها بگذارم بروم
به کجا می شود از معرکه ی عشق گریخت
گیرم امروز از اینجا بگذارم بروم
سرنوشت من عاشق هم از اول این بود
سر دیوانه به صحرا بگذارم بروم
واقف نگشته بودم از بی وفائی تو
تا روز مرگ ، یعنی روز جدائی تو
 
امضا : ♡°DINA°

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #57
واقف نگشته بودم از بی وفائی تو
تا روز مرگ ، یعنی روز جدائی تو
وجود من به کف یار جز که ساغر نیست
نگاه کن به دو چشمم اگرت باور نیست

چو ساغرم دل پرخون من و تن لاغر
به دست عشق که زرد و نزار و لاغر نیست
 
امضا : m.sina

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,014
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • #58
وقت اذان است و باری دگر تو را دیدم
ای همدم صبح‌های من، تو را دیدم
 
امضا : .Mobina.

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #59
امضا : فلورا.

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #60
وای آن دل که بدو از تو نشانی نرسد
مرده ان تن که بدو مژده جانی نرسد

تیر صبحی که مرا از تو سلامی نرسد
تلخ روزی که ز شهد تو بیانی نرسد
 
امضا : m.sina

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
99
بازدیدها
2,790
پاسخ‌ها
168
بازدیدها
3,220
پاسخ‌ها
100
بازدیدها
2,130
پاسخ‌ها
107
بازدیدها
2,391
پاسخ‌ها
99
بازدیدها
1,923
پاسخ‌ها
105
بازدیدها
2,285
پاسخ‌ها
128
بازدیدها
2,665

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا