زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 4/10/17 نویسنده موضوع #1 بنام خدا آخر قصه را اول بگویم : یکی بود یکی نبود ... آخرین ویرایش 18/10/17 امضا : زینب میشی
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 4/10/17 نویسنده موضوع #2 دلم پر است شبیه تفنگ یک شکارچی پیر که مردد مانده است ماشه را بکشد یا اجازه دهد بچه آهو از شیر خوردن فارغ شود. آخرین ویرایش 7/10/17 امضا : زینب میشی
دلم پر است شبیه تفنگ یک شکارچی پیر که مردد مانده است ماشه را بکشد یا اجازه دهد بچه آهو از شیر خوردن فارغ شود.
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 4/10/17 نویسنده موضوع #3 رخسارم زرد شده است پاییز من از راه رسیده است امضا : زینب میشی
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 4/10/17 نویسنده موضوع #4 دوست داشتن تو کار آسانی نیست پیر شده ام امضا : زینب میشی
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 4/10/17 نویسنده موضوع #5 چه کار سختی دارند این شعرها در چند جمله کوتاه تمام دلتنگی مرا میخواهند مخابره کنند امضا : زینب میشی
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 4/10/17 نویسنده موضوع #6 بوی سوختن می آید دوباره از خاطرم گذشته ای.... امضا : زینب میشی
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 4/10/17 نویسنده موضوع #7 دلتنگی چمدانی ست قدیمی که وقت رفتن هرچقدر هم بزرگ باشد مجبور میشوی قسمتی از وجودت را رها کنی و... بروی.... آخرین ویرایش 7/10/17 امضا : زینب میشی
دلتنگی چمدانی ست قدیمی که وقت رفتن هرچقدر هم بزرگ باشد مجبور میشوی قسمتی از وجودت را رها کنی و... بروی....
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 4/10/17 نویسنده موضوع #8 تو چند نفر بودی که با رفتنت اینقدر تنها شده ام آخرین ویرایش 4/10/17 امضا : زینب میشی
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 4/10/17 نویسنده موضوع #9 ترس از تنهایی ست حرف زدن با خویش در خلوت سوت زدن در تاریکی وگرنه هیچ دیوانه ای با خودش حرف نمیزند هیچ عاقلی از تاریکی خالی نمیترسد امضا : زینب میشی
ترس از تنهایی ست حرف زدن با خویش در خلوت سوت زدن در تاریکی وگرنه هیچ دیوانه ای با خودش حرف نمیزند هیچ عاقلی از تاریکی خالی نمیترسد
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 4/10/17 نویسنده موضوع #10 هر شعر زخم کهنه ایست که وقت و بی وقت توی خلوت یا شباهنگام خون تازه میچکد از آن امضا : زینب میشی