- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
به نام خدا
نام مجموعه شعر: شعله خاموش عشق
شاعر: هورزاد اسکندری
قالب: قطعه، غزل
مقدمه:
نفهمیدی که قلب من
مث موم توی دستاته
این آدم با همه ضعفاش
مث یه کوه باهاته
نفهمیدی که حالم رو
به احوالت گره کردم
اگه حال تو بد باشه
منم خسته و سردم
تو میدونستی با رفتن
دلم تو سینه میمیره
اینو میخوام بدونی که
واسه برگشتنت دیره
تو دیدی حال چشمامو
بازم نم دارشون کردی
از هر کاری بدم اومد
تو هی تکرارشون کردی
بهت گفتم دوست دارم
شاید بیشتر از صد بار
توام پس میزدی من رو
برات عادی بودش این کار
میدونی من همش خواستم
که هر دم پیش تو باشم
نخواست یادم بیاد میری
یه روز باید که تنها شم
***
تشبیه: قلب به موم؛ آدم به کوه
اشعار به ثبت...
نام مجموعه شعر: شعله خاموش عشق
شاعر: هورزاد اسکندری
قالب: قطعه، غزل
مقدمه:
نفهمیدی که قلب من
مث موم توی دستاته
این آدم با همه ضعفاش
مث یه کوه باهاته
نفهمیدی که حالم رو
به احوالت گره کردم
اگه حال تو بد باشه
منم خسته و سردم
تو میدونستی با رفتن
دلم تو سینه میمیره
اینو میخوام بدونی که
واسه برگشتنت دیره
تو دیدی حال چشمامو
بازم نم دارشون کردی
از هر کاری بدم اومد
تو هی تکرارشون کردی
بهت گفتم دوست دارم
شاید بیشتر از صد بار
توام پس میزدی من رو
برات عادی بودش این کار
میدونی من همش خواستم
که هر دم پیش تو باشم
نخواست یادم بیاد میری
یه روز باید که تنها شم
***
تشبیه: قلب به موم؛ آدم به کوه
اشعار به ثبت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش