منتخب مجموعه اشعار شعله خاموش عشق | هورزاد اسکندری کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع ✨yokya✨
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 35
  • بازدیدها 1,291
  • کاربران تگ شده هیچ

✨yokya✨

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
14
 
ارسالی‌ها
526
پسندها
4,732
امتیازها
21,773
مدال‌ها
19
محل سکونت
جزیره آبهای نقره‌ای
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #11
رفته‌ای و با خودت
لبخند من را برده‌ای
هر که می‌بیند مرا
گوید چرا افسرده‌ای؟
رفته‌ای اما دلم
از یاد تو غافل نشد
حس من نسبت به تو
هرگز دمی باطل نشد
 
امضا : ✨yokya✨

✨yokya✨

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
14
 
ارسالی‌ها
526
پسندها
4,732
امتیازها
21,773
مدال‌ها
19
محل سکونت
جزیره آبهای نقره‌ای
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #12
آن روز چون تو می‌رفتی
آسمان هم هوای باران داشت
لب من داشت طرحی از لبخند
قلبم حالی بد پریشان داشت
تو به من قول دادی خواهم شد
سرور کل دشت و دالان‌ ها
لیک نیمه راه رهایم کردی
هستی‌ام رفت دست طوفان‌ ها
دست من را گرفتی و گفتی
با من بیا به مرز خوشبختی
حالا ولی رفته‌ای جانم
من مانده‌ام میان بدبختی
تو به من قول دادی قولی پوچ
که تا ابد کنار من هستی
قلب من هم چه ساده باور کرد
او نفهمید تو چقدر پستی
 
امضا : ✨yokya✨

✨yokya✨

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
14
 
ارسالی‌ها
526
پسندها
4,732
امتیازها
21,773
مدال‌ها
19
محل سکونت
جزیره آبهای نقره‌ای
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #13

وقتی به تو فکر می‌کنم انگار
توی سرم یک کوه آتیشه
هرچی که از من دور هستی تو
فکرت به من نزدیک‌تر می‌شه
ترسیم می‌شه توی ذهن من
عکست مث تابلوی نقاشی
تو واقعیت که نه تو رویا
یک پارچه خورشیدی
به قلبم نور می‌پاشی
اما می‌دونم که همش فکر و خیالاته
میون ما یه دنیا از تفاوت هاست
یکی از ما تا صبح از شوق بیداره
یکی از ما شبا با گریه هاش تنهاست
دنیای توی چشم های ما
مملو بود از آرامش و طوفان
هرجاش قدم می‌ذاشتی می‌دیدی
پوشیده بود از برف و از بوران
دنیای ما با هم تفاوت داشت
پر بود از مشتی تضاد سرد
سرتاسرش پوشیده بود از یخ
تو هر قدم یه ردی بود از درد
می‌خواستم بکارم توی قلبامون
بذر کوچیکی از گل احساس
اما نذاشتی تو نمی‌خواستی
بودی روی این مسئله حساس
***
تضاد: آرامش و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : ✨yokya✨

✨yokya✨

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
14
 
ارسالی‌ها
526
پسندها
4,732
امتیازها
21,773
مدال‌ها
19
محل سکونت
جزیره آبهای نقره‌ای
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #14
از خونمون رفتی نمی‌دونی
من تو نبود تو ترک خوردم
چشمام رو ساعت خشک شد و هر بار
با رفتن هر ثانیه‌اش مردم
از خونمون رفتی نفهمیدی
این انتظار جونم رو زخمی کرد
جسمم تو خونه ساکنه، روحم
جا مونده بات تو کوچه‌ های سرد
اون لحظه که می‌رفتی فک کردی
این آدم از دوریت می‌میره؟
ماهم دیگه تو آسمون نیستش
اونم عین تو مغرور و سخت گیره
تو رفتی و چیزی نمی‌دونی
از سال‌ های بی تو بودن‌ هام
تو رفتی و هیچ وقت نمی‌فهمی
هر شب چقدر با خاطرات تنهام



 
آخرین ویرایش
امضا : ✨yokya✨

✨yokya✨

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
14
 
ارسالی‌ها
526
پسندها
4,732
امتیازها
21,773
مدال‌ها
19
محل سکونت
جزیره آبهای نقره‌ای
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #15

می‌خوام توی آغوش تو غرق شم
میونِ حصاری که برام ساختی
می‌خوام غرق شم توی موج چشات
بیوفتم تو توری که انداختی
گره خورده قلبم به چشمای تو
مهم نیست چشمات قاتل بشه
می‌خوام غرق شم توی دلبستگی
مهم نیست آخر دور باطل بشه
اجازه می‌دم باز غوغا بشه
دوباره میونِ دل و منطقم
می‌خوام که دوباره بیام سمت تو
تو پرتم کنی توی دریای غم
***
اضافه استعاری: دریای غم
تشبیه: چشم به قاتل
 
آخرین ویرایش
امضا : ✨yokya✨

✨yokya✨

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
14
 
ارسالی‌ها
526
پسندها
4,732
امتیازها
21,773
مدال‌ها
19
محل سکونت
جزیره آبهای نقره‌ای
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #16
یه روز دلتنگ من می‌شی
دلت پر می‌کشه واسم
شاید اون روز بفهمی‌ که
چقدر روی تو حساسم
تو رفتی تا نفهمی من
باهات دنیامو می‌سازم
منی که با نگاه تو
دل و دینم رو می‌بازم
همه دنیا بهم گفتن
جنس عشق از سنگه
که قلبم تا ته دنیا
سرت با عقل می‌جنگه
از همون ثانیه فهمیدم
دلم بی تو نمی‌تونه
که هر ثانیه بعد تو
تا چه اندازه داغونه
یه احساسی به من می‌گفت
که از عشقم گریزونی
که تو تا آخر قصه
به پای من نمی‌مونی
تو رفتی و حالم خوش نیست
چقدر دنیام شده تیره
یه روز شاید تو برگردی
که واسه عاشقی دیره
 
امضا : ✨yokya✨

✨yokya✨

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
14
 
ارسالی‌ها
526
پسندها
4,732
امتیازها
21,773
مدال‌ها
19
محل سکونت
جزیره آبهای نقره‌ای
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #17
وقتایی که حیرونم
می‌یام از عشق می‌خونم
از اون چشمای زیباتو
از این حال پریشونم
خودم می‌گم حالم خوبه
نگام می‌گه که ویرونم
نگو تو هم نفهمیدی
دور از تو چه داغونم
بهم گفتی تو خورشیدی
نفهمیدی که بارونم
تو حالم رو ندونستی
من این رو خوب می‌دونم

***
تناسب: ویرون، داغون؛ خورشید، بارون
 
امضا : ✨yokya✨

✨yokya✨

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
14
 
ارسالی‌ها
526
پسندها
4,732
امتیازها
21,773
مدال‌ها
19
محل سکونت
جزیره آبهای نقره‌ای
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #18
غم پشت لبخندامو تو لمس کن
با عشقت یه دستی سر و روم بکش
دریاچه پشت پلکامو احساس کن
از این سرزمین من رو بیرون نکش
بذار چند ثانیه آروم بشم
با مورفین مواجه توی صدات
می‌خوام سیل خشمم فروکش کنه
تا حالم بشه حال بعد از صلات
می‌خوام توی آغوش تو محو شم
بشم یک وجب از نفس‌ های تو
می‌خوام عطر باشم همون عطر تلخ
که می‌رقصه بوش رو لباسای تو
اجازه بده حرفمو بت بگم
می‌شه که تو مأوای قلبم بشی؟
واسه واو به واو زخم‌ های تنم
مث مرهم و مسکن باشی؟

 
امضا : ✨yokya✨

✨yokya✨

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
14
 
ارسالی‌ها
526
پسندها
4,732
امتیازها
21,773
مدال‌ها
19
محل سکونت
جزیره آبهای نقره‌ای
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #19
به پایان آمد این دفتر
حکایت همچنان باقی است
برای عشق ورزیدن
همیشه راه پنهانی است
به پایان آمد این قصه
و او رفته پی کارش
منم وامانده در حسرت
و جان در عیش با یارش
هموست آن شاه نمرودی
که بر قلبم کشید آتش
و من هم آن پیَمبَر که
به هیچی رفت گلستانش
***
آرایه ها: تضمین: بیت اول، استعاره: جان: منظور شخص
تلمیح: داستان حضرت ابراهیم

 
آخرین ویرایش
امضا : ✨yokya✨

✨yokya✨

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
14
 
ارسالی‌ها
526
پسندها
4,732
امتیازها
21,773
مدال‌ها
19
محل سکونت
جزیره آبهای نقره‌ای
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #20

بیا چند ثانیه پیشم بشین
به حرفای قلبم فقط گوش کن
به جز من و احساسی که بین ماست
همه چی رو لطفا فراموش کن
بیا چند ثانیه پیشم بشین
نگاه کن که رفتی چه بدحالمو
این اشکای من تنها داراییمه
که من بعد تو از خودم دارمو
داری می‌ری و قلبم آه می‌کشه
می‌خواد که بیام سد راهت بشم
ولی من نمی‌یام دیگه سمت تو
عقلم می‌خواد که مزاحم نشم
می‌دونی آخه قلبم از بس دویید
که به تو برسه پاهاش شکست
ولی دیگه حالا کوتاه اومده
رفت و همونجا سرجاس نشست


 
امضا : ✨yokya✨

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 1)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا