شعر مجموعه اشعار شعله خاموش عشق | هورزاد اسکندری کاربر انجمن یک رمان

HORZAD_ES

شاعر آزمایشی
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/12/21
ارسالی‌ها
309
پسندها
4,035
امتیازها
16,633
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
رفته‌ای و با خودت
لبخند من را برده‌ای
هر که می‌بیند مرا
گوید چرا افسرده‌ای؟
رفته‌ای اما دلم
از یاد تو غافل نشد
حس من نسبت به تو
هرگز دمی باطل نشد
 
امضا : HORZAD_ES

HORZAD_ES

شاعر آزمایشی
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/12/21
ارسالی‌ها
309
پسندها
4,035
امتیازها
16,633
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #12
آن روز چون تو می‌رفتی
آسمان هم هوای باران داشت
لب من داشت طرحی از لبخند
قلبم حالی بد پریشان داشت
تو به من قول دادی خواهم شد
سرور کل دشت و دالان‌ ها
لیک نیمه راه رهایم کردی
هستی‌ام رفت دست طوفان‌ ها
دست من را گرفتی و گفتی
با من بیا به مرز خوشبختی
حالا ولی رفته‌ای جانم
من مانده‌ام میان بدبختی
تو به من قول دادی قولی پوچ
که تا ابد کنار من هستی
قلب من هم چه ساده باور کرد
او نفهمید تو چقدر پستی
 
امضا : HORZAD_ES

HORZAD_ES

شاعر آزمایشی
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/12/21
ارسالی‌ها
309
پسندها
4,035
امتیازها
16,633
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #13

وقتی به تو فکر می‌کنم انگار
توی سرم یک کوه آتیشه
هرچی که از من دور هستی تو
فکرت به من نزدیک‌تر می‌شه
ترسیم می‌شه توی ذهن من
عکست مث تابلوی نقاشی
تو واقعیت که نه تو رویا
یک پارچه خورشیدی
به قلبم نور می‌پاشی
اما می‌دونم که همش فکر و خیالاته
میون ما یه دنیا از تفاوت هاست
یکی از ما تا صبح از شوق بیداره
یکی از ما شبا با گریه هاش تنهاست
دنیای توی چشم های ما
مملو بود از آرامش و طوفان
هرجاش قدم می‌داشتی می‌دیدی
پوشیده بود از برف و از بوران
دنیای ما با هم تفاوت داشت
پر بود از مشتی تضاد سرد
سرتاسرش پوشیده بود از یخ
تو هر قدم یه ردی بود از درد
می‌خواستم بکارم توی قلبامون
بذر کوچیکی از گل احساس
اما نذاشتی تو نمی‌خواستی
بودی روی این مسئله حساس
***
تضاد: آرامش و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : HORZAD_ES

HORZAD_ES

شاعر آزمایشی
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/12/21
ارسالی‌ها
309
پسندها
4,035
امتیازها
16,633
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #14
از خونمون رفتی نمی‌دونی
من تو نبود تو ترک خوردم
چشمام رو ساعت خشک شد و هر بار
با رفتن هر ثانیه‌اش مردم
از خونمون رفتی نفهمیدی
این انتظار جونم رو زخمی کرد
جسمم تو خونه ساکنه، روحم
جا مونده بات تو کوچه‌ های سرد
اون لحظه که می‌رفتی فک کردی
این آدم از دوریت می‌میره؟
ماهم دیگه تو آسمون نیستش
اونم عین تو مغرور و سخت گیره
تو رفتی و چیزی نمی‌دونی
از سال‌ های بی تو بودن‌ هام
تو رفتی و هیچ وقت نمی‌فهمی
هر شب چقدر با خاطرات تنهام



 
آخرین ویرایش
امضا : HORZAD_ES

HORZAD_ES

شاعر آزمایشی
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/12/21
ارسالی‌ها
309
پسندها
4,035
امتیازها
16,633
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #15

می‌خوام توی آغوش تو غرق شم
میونِ حصاری که برام ساختی
می‌خوام غرق شم توی موج چشات
بیوفتم تو توری که انداختی
گره خورده قلبم به چشمای تو
مهم نیست چشمات قاتل بشه
می‌خوام غرق شم توی دلبستگی
مهم نیست آخر دور باطل بشه
اجازه می‌دم باز غوغا بشه
دوباره میونِ دل و منطقم
می‌خوام که دوباره بیام سمت تو
تو پرتم کنی توی دریای غم
***
اضافه استعاری: دریای غم
تشبیه: چشم به قاتل
 
آخرین ویرایش
امضا : HORZAD_ES

HORZAD_ES

شاعر آزمایشی
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/12/21
ارسالی‌ها
309
پسندها
4,035
امتیازها
16,633
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #16
دوباره به چشمات عینک بزن
می‌خوام دنیا واسه تو زیبا بشه
بمیرم که دریا نشست تو چشات
تا ابری می‌شی سیل و طوفان می‌شه
دوباره به چشمات عینک بزن
ولی مرگ من دیگه گریه نکن
می‌دونی که سخته خود زندگی
بخند و همه چی رو مشکل نکن
می‌دونم که حس می‌کنی بد شدی
یا بقیه میگن که جذاب نیست
ولی بی خودی با خودت لج نکن
گلم حرف مردم که حساب نیست
***
استعاره: نشستن دریا
 
امضا : HORZAD_ES

HORZAD_ES

شاعر آزمایشی
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/12/21
ارسالی‌ها
309
پسندها
4,035
امتیازها
16,633
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #17
یه روز دلتنگ من می‌شی
دلت پر می‌کشه واسم
شاید اون روز بفهمی‌ که
چقدر روی تو حساسم
تو رفتی تا نفهمی من
باهات دنیامو می‌سازم
منی که با نگاه تو
دل و دینم رو می‌بازم
همه دنیا بهم گفتن
جنس عشق از سنگه
که قلبم تا ته دنیا
سرت با عقل می‌جنگه
از همون ثانیه فهمیدم
دلم بی تو نمی‌تونه
که هر ثانیه بعد تو
تا چه اندازه داغونه
یه احساسی به من می‌گفت
که از عشقم گریزونی
که تو تا آخر قصه
به پای من نمی‌مونی
تو رفتی و حالم خوش نیست
چقدر دنیام شده تیره
یه روز شاید تو برگردی
که واسه عاشقی دیره
 
امضا : HORZAD_ES

HORZAD_ES

شاعر آزمایشی
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/12/21
ارسالی‌ها
309
پسندها
4,035
امتیازها
16,633
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #18
وقتایی که حیرونم
می‌یام از عشق می‌خونم
از اون چشمای زیباتو
از این حال پریشونم
خودم می‌گم حالم خوبه
نگام می‌گه که ویرونم
نگو تو هم نفهمیدی
دور از تو چه داغونم
بهم گفتی تو خورشیدی
نفهمیدی که بارونم
تو حالم رو ندونستی
من این رو خوب می‌دونم

***
تناسب: ویرون، داغون؛ خورشید، بارون
 
امضا : HORZAD_ES

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 10)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 2, کاربر: 0, مهمان: 2)

عقب
بالا