مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[_ماه_]

یک بار بی خبر؛

به شبستان من درآ!

چون بوی گل..

نهفته به این انجمن درآ​

اي غايب از نظر به خدا مي سپارمت
جانم بسوختي و به دل دوست دارمت

 

[jαɴα]

اي غايب از نظر به خدا مي سپارمت
جانم بسوختي و به دل دوست دارمت

تو نیکی کن به مسکین و تهیدست
که نیکی خود سبب گردد دعا را

 

[_ماه_]

تو نیکی کن به مسکین و تهیدست
که نیکی خود سبب گردد دعا را

از گلوي خود بريدن وقت حاجت همت است
ورنه هر كس وقت سيري پيش سگ نان افكند

 

[jαɴα]

از گلوي خود بريدن وقت حاجت همت است
ورنه هر كس وقت سيري پيش سگ نان افكند

دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم
دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم

 

[RaHa~ʷᵗ]

دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم
دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم

مي رسد روزي که شرط عاشقي دلدادگي ست
آن زمان، هر دل فقط يک بار عاشق مي شود

 

[crazy.angel]

مي رسد روزي که شرط عاشقي دلدادگي ست
آن زمان، هر دل فقط يک بار عاشق مي شود

در مداری از باطل، بی وصول و بی حاصل
گرد خویش می چرخند راه های فرسنگی
مثل غول زندانی تا رها شویم از خُم
کی شکسته خواهد شد این طلسم نیرنگی؟

 

[soft.and.lily]

در مداری از باطل، بی وصول و بی حاصل
گرد خویش می چرخند راه های فرسنگی
مثل غول زندانی تا رها شویم از خُم
کی شکسته خواهد شد این طلسم نیرنگی؟

یار آن بود که صبر کند بر جفای یار


ترک رضای خویش کند بر رضای یار

 

[jαɴα]

یار آن بود که صبر کند بر جفای یار


ترک رضای خویش کند بر رضای یار

راز ی که بر غیر نگفتیم و نگوییم

با دوست بگوییم که او محرم راز است​

 

[crazy.angel]

راز ی که بر غیر نگفتیم و نگوییم

با دوست بگوییم که او محرم راز است​

تو آگهی از درد و رنج بی حسابم
تو میشناسی خوبتر پیچ و خمم را
دریاچه ی چشمان من خشکید وقتی

 

[jαɴα]

تو آگهی از درد و رنج بی حسابم
تو میشناسی خوبتر پیچ و خمم را
دریاچه ی چشمان من خشکید وقتی

یك دست آوازی ندارد نازنینم
ما خامشان این دست های بی دهانیم
افسانه ها ،‌میدان عشاق بزرگند
ما عاشقان كوچك بی داستانیم