مشاعره مشاعره با اشعار وحشی بافقی

  • نویسنده موضوع m.donya
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 34
  • بازدیدها 646
  • کاربران تگ شده هیچ

FakhTeh

مدیر ارشد + مسئول فنی
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
29/1/20
ارسالی‌ها
3,941
پسندها
41,601
امتیازها
71,672
مدال‌ها
36
سطح
38
 
  • مدیرکل
  • #21
این بس که تماشایی بستان تو باشم
مرغ سر دیوار گلستان تو باشم

کافیست همین بهره‌ام از مائدهٔ وصل
کز دور مگس ران سر خوان تو باشم
مرا زین گفتگوی عشق بنیاد
که دارد نسبت از شیرین و فرهاد

غرض عشق است و شرح نسبت عشق
بیان رنج عشق و محنت عشق
 
امضا : FakhTeh
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,033
پسندها
6,194
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #22
مرا زین گفتگوی عشق بنیاد
که دارد نسبت از شیرین و فرهاد

غرض عشق است و شرح نسبت عشق
بیان رنج عشق و محنت عشق
قدر اهل درد صاحب درد می‌داند که چیست
مرد صاحب درد، درد مرد، می‌داند که چیست

هر زمان در مجمعی گردی چه دانی حال ما
حال تنها گرد، تنها گرد، می‌داند که چیست
 
امضا : m.sina

bahareh.s

مدیر ترجمه + معلم انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار ترجمه
تاریخ ثبت‌نام
3/9/19
ارسالی‌ها
1,620
پسندها
20,840
امتیازها
43,073
مدال‌ها
29
سطح
28
 
  • مدیر
  • #23
تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ
اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ

شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد
گرهمان بر سرخونریزی مایی ، بازآ

کرده‌ای عهد که بازآیی و ما را بکشی
وقت آنست که لطفی بنمایی، بازآ

رفتی و باز نمی‌آیی و من بی تو به جان
جان من اینهمه بی رحم چرایی، بازآ

وحشی از جرم همین کز سر آن کو رفتی
گرچه مستوجب صد گونه جفایی، بازآ
 
امضا : bahareh.s
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,033
پسندها
6,194
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #24
تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ
اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ

شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد
گرهمان بر سرخونریزی مایی ، بازآ

کرده‌ای عهد که بازآیی و ما را بکشی
وقت آنست که لطفی بنمایی، بازآ

رفتی و باز نمی‌آیی و من بی تو به جان
جان من اینهمه بی رحم چرایی، بازآ

وحشی از جرم همین کز سر آن کو رفتی
گرچه مستوجب صد گونه جفایی، بازآ
آنچه کردی آنچه گفتی غایت مطلوب بود
هر چه گفتی خوب گفتی هر چه کردی خوب بود

من چرا در عشق اندیشم ز سنگ طعن غیر
آنکه مجنون بود اینش در جهان سرکوب بود
 
امضا : m.sina
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] FakhTeh

FakhTeh

مدیر ارشد + مسئول فنی
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
29/1/20
ارسالی‌ها
3,941
پسندها
41,601
امتیازها
71,672
مدال‌ها
36
سطح
38
 
  • مدیرکل
  • #25
آنچه کردی آنچه گفتی غایت مطلوب بود
هر چه گفتی خوب گفتی هر چه کردی خوب بود

من چرا در عشق اندیشم ز سنگ طعن غیر
آنکه مجنون بود اینش در جهان سرکوب بود
درون خیمه سوداگران نیست
ز جنس خوردنی جز کرس در کار

به تیر خیمه دایم چشمشان باز
که هست از نان کماج آن نمودار

بود بر بار دایم دیگشان لیک
بر آن باری که باشد بر شتر بار
 
امضا : FakhTeh
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

Deleted

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
3/7/21
ارسالی‌ها
1,490
پسندها
26,301
امتیازها
61,573
مدال‌ها
56
سطح
33
 
  • #26
درون خیمه سوداگران نیست
ز جنس خوردنی جز کرس در کار

به تیر خیمه دایم چشمشان باز
که هست از نان کماج آن نمودار

بود بر بار دایم دیگشان لیک
بر آن باری که باشد بر شتر بار
روی در روی
و نگه در نگه
و چشم به چشم
حرف ما با تو چه محتاج زبان است امروز؟!
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,033
پسندها
6,194
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #27
روی در روی
و نگه در نگه
و چشم به چشم
حرف ما با تو چه محتاج زبان است امروز؟!
زین در نتوان رفت و در آن کو نتوان بود
درمانده‌ام و چاره این باب ندارم

آزرده ز بخت بد خویشم نه ز احباب
دارم گله ازخویش و ز احباب ندارم
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,939
پسندها
4,213
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #28
زین در نتوان رفت و در آن کو نتوان بود
درمانده‌ام و چاره این باب ندارم

آزرده ز بخت بد خویشم نه ز احباب
دارم گله ازخویش و ز احباب ندارم
مدتی در ره عشق تو دویدیم بس است

راه صد بادیه درد بریدیم بس است

قدم از راه طلب باز کشیدیم بس است

اول و آخر این مرحله دیدیم بس است
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

ملکه جهنمی❄

کاربر فعال تالار وحشت + گوینده آزمایشی
کاربر فعال بخش
تاریخ ثبت‌نام
2/8/19
ارسالی‌ها
2,494
پسندها
15,612
امتیازها
42,373
مدال‌ها
18
سطح
24
 
  • #29
مدتی در ره عشق تو دویدیم بس است

راه صد بادیه درد بریدیم بس است

قدم از راه طلب باز کشیدیم بس است

اول و آخر این مرحله دیدیم بس است
تو مپندار که مهر از دل محزون نرود

آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود

وین محبت به صد افسانه و افسون نرود

چه گمان غلط است این، برود چون نرود
 
امضا : ملکه جهنمی❄
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,033
پسندها
6,194
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #30
تو مپندار که مهر از دل محزون نرود

آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود

وین محبت به صد افسانه و افسون نرود

چه گمان غلط است این، برود چون نرود
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم

رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم رمیدیم
 
امضا : m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا