مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[m.sina]

وصل او اوّل دهد کیفیّت و آخر خمار
چون ش*ر..ابْ آغازِ شیرین دارد و انجامِ تلخ.

خانه ات آباد ای دل بس خرابم کرده ای
چون طبیب حاذقی اکنون جوابم کرده ای

من که عمری پا به پایت آمدم تا کوی یار
از چه رو اکنون چنین، در غصه خوابم کرده ای

 

[هدیه امیری]

خانه ات آباد ای دل بس خرابم کرده ای
چون طبیب حاذقی اکنون جوابم کرده ای

من که عمری پا به پایت آمدم تا کوی یار
از چه رو اکنون چنین، در غصه خوابم کرده ای

یاد ایامی که از آهنگِ زنجیرِ جنون،
کوچه‌ٔ نی بود یک‌سر جاده در صحرای من.

 

[m.sina]

یاد ایامی که از آهنگِ زنجیرِ جنون،
کوچه‌ٔ نی بود یک‌سر جاده در صحرای من

ناله ام پرورش آموز نهال اثر است
ور به دارت بنمایم که سراپا ثمر است

ناله در سینه ی من، یک نفس آرامش نیست
در دل خویش اثر کرد، چه کامل اثر است

 

[crazy.angel]

ناله ام پرورش آموز نهال اثر است
ور به دارت بنمایم که سراپا ثمر است

ناله در سینه ی من، یک نفس آرامش نیست
در دل خویش اثر کرد، چه کامل اثر است

تو را با غیر می بینم صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم برنمی آید

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

تو را با غیر می بینم صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم برنمی آید

دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم پریدیم

 

[m.sina]

دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم پریدیم

ما عاشقیم و بی سر و سامان و می پرست
قانع بهر چه باشد و فارغ ز هر چه هست

ای رند جرعه نوش تو و محنت خمار
ما و نشاط مستی عشق از می الست

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

ما عاشقیم و بی سر و سامان و می پرست
قانع بهر چه باشد و فارغ ز هر چه هست

ای رند جرعه نوش تو و محنت خمار
ما و نشاط مستی عشق از می الست

تا قفل قفس باز شد آن سوخته پر رفت دلواپس ما بود وليكن به سفر رفت

 

[m.sina]

تا قفل قفس باز شد آن سوخته پر رفت دلواپس ما بود وليكن به سفر رفت

تا دل مشتاق من محتاج عاشق بودن است
دلبری کردن یکی از بی نیازی های توست

قصه ی شیرین نیفتاده ست هرگز اتفاق
هرچه هست ای عشق از افسانه سازی های توست

فاضل

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

تا دل مشتاق من محتاج عاشق بودن است
دلبری کردن یکی از بی نیازی های توست

قصه ی شیرین نیفتاده ست هرگز اتفاق
هرچه هست ای عشق از افسانه سازی های توست

فاضل

تا بوده چشم عاشق در راه يار بوده
بي آنكه وعده باشد در انتظار بوده