مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[مارینا آروین]

تو اگر خامی و ما سوخته‌، توفیر بسی است
شعلهٔ عشق نه گیرندهٔ هر خاروخسی است

هر طبیبی نکند چارهٔ این مرده‌دلان
که دوای دل ما درکف عیسی‌نفسی است

تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی

ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی

 

[m.sina]

تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی

ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی

یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
وز لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود

از سر سرخوشی دگر با شاهد عهد شباب
رجعتی می‌خواستم لیکن طلاق افتاده بود

 

[مارینا آروین]

یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
وز لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود

از سر سرخوشی دگر با شاهد عهد شباب
رجعتی می‌خواستم لیکن طلاق افتاده بود

دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

 

[vafa68]

در دیر مغان آمد، یارم قدحی در دست

م**س.ت از می و میخواران از نرگس مستش م**س.ت

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[m.sina]

در دیر مغان آمد، یارم قدحی در دست

م**س.ت از می و میخواران از نرگس مستش م**س.ت

تو که از صورت حال دل ما بی‌خبری
غم دل با تو نگویم که ندانی دردم‌

ای که پندم دهی از عشق و ملامت گویی
تو نبودی که من این جام محبت خوردم

 

[مارینا آروین]

تو که از صورت حال دل ما بی‌خبری
غم دل با تو نگویم که ندانی دردم‌

ای که پندم دهی از عشق و ملامت گویی
تو نبودی که من این جام محبت خوردم

مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم

تو را می‌بینم و میلم زیادت می‌شود هر دم

 

[m.sina]

مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم

تو را می‌بینم و میلم زیادت می‌شود هر دم

ما بجز عشق ندیدیم صلاح دیگری
غیر از این کار نجستیم فلاح دیگری

آن مباحی که فزونتر بود اجرش ز ثواب
بخدا نیست بجز عشق مباح دیگری

 

[vafa68]

یــاد ایــام جــوانـی جـگـرم خـون مـیـکـرد
خـوب شـد پـیـر شـدم کـم کم و نسیان آمد

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

یــاد ایــام جــوانـی جـگـرم خـون مـیـکـرد
خـوب شـد پـیـر شـدم کـم کم و نسیان آمد

دیر آمدی که دست زدامن ندارمت
جان مژده داده ام که چو جان در بر آرمت

 

[m.sina]

دیر آمدی که دست زدامن ندارمت
جان مژده داده ام که چو جان در بر آرمت

تا چشم تو دیدیم ز دل دست کشیدیم
ما طاقت تیمار دو بیمار نداریم

سر برهنه بودن گل دستار جنونست
آراسته مائیم که دستار نداریم