- ارسالیها
- 1,966
- پسندها
- 4,715
- امتیازها
- 28,973
- مدالها
- 17
من دهان باز نکردم که نرنجی از منتا بپندارم که سهمی دارم از پروانگی
پیله ای پیچیده از غم های عالم بر تنم
مثل زخمى که لبش باز به لبخند، نشد
دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند
بلکه چون برده مرا هم بفروشند، نشد