مشاعره مشاعره با اشعار فاضل نظری

  • نویسنده موضوع Lindaw
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 195
  • بازدیدها 4,121
  • کاربران تگ شده هیچ

s-a-h-a-r

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
17/10/19
ارسالی‌ها
446
پسندها
7,020
امتیازها
21,773
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • #21
رنج فراق هست و امید وصال نیست
این هست و نیست کاش که زیر و زبر شود
رازی نهفته در پس حرفی نگفته است
مگذار درددل کنم و دردسر شود​
ردپایی تازه از پشت صنوبر ها گذشت
چشم آهوها هراسان شد گمان کردم تویی
 
امضا : s-a-h-a-r

لآجِوَرْد

کاربر سایت
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
4/6/20
ارسالی‌ها
647
پسندها
26,558
امتیازها
44,673
مدال‌ها
20
سطح
28
 
  • #22
طوافم لحظه دیدار چشمان تو باطل شد
من اما همچنان در فکر دور باطلی دیگر
روسیاه محک عشق شدن نزدیک است
سکه قلب زیانی است که نفروخته ام
 
امضا : لآجِوَرْد

s-a-h-a-r

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
17/10/19
ارسالی‌ها
446
پسندها
7,020
امتیازها
21,773
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • #23
امضا : s-a-h-a-r
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,033
پسندها
6,194
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #24
ملال آور تر از تکرار رنجی نیست در عالم
نخستین روز خلقت غنچه را خمیازه میگیرد
دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت
آه از آیینه کـــه تصویـــر تـــو را قاب گرفت
خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کرد
کشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت​
 
امضا : m.sina

s-a-h-a-r

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
17/10/19
ارسالی‌ها
446
پسندها
7,020
امتیازها
21,773
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • #25
دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت
آه از آیینه کـــه تصویـــر تـــو را قاب گرفت
خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کرد
کشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت​
تا نگویی اشک های شمع از کم طاقتی ست
در خودم آتش به پا کردم ولی نگریستم
 
امضا : s-a-h-a-r

لآجِوَرْد

کاربر سایت
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
4/6/20
ارسالی‌ها
647
پسندها
26,558
امتیازها
44,673
مدال‌ها
20
سطح
28
 
  • #26
تا نگویی اشک های شمع از کم طاقتی ست
در خودم آتش به پا کردم ولی نگریستم
موج عشق تو اگر شعله به دل‌ها بکشد
رود را از جگر کوه به دریا بکشد
گیسوان تو شبیه ‌است به شب اما نه
شب که این‌قدر نباید به درازا بکشد

 
امضا : لآجِوَرْد
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] s-a-h-a-r

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,033
پسندها
6,194
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #27
تا نگویی اشک های شمع از کم طاقتی ست
در خودم آتش به پا کردم ولی نگریستم

مزن تیـر خطا آرام بنشین و مگیـر از خـــود
تماشای شکاری را که از دست تو خواهد رفت
همیشه رود بـــا خود میوه غلتان نخواهد داشت
به دست آور اناری را که از دست تو خواهد رفت
 
امضا : m.sina
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] s-a-h-a-r

s-a-h-a-r

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
17/10/19
ارسالی‌ها
446
پسندها
7,020
امتیازها
21,773
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • #28
موج عشق تو اگر شعله به دل‌ها بکشد
رود را از جگر کوه به دریا بکشد
گیسوان تو شبیه ‌است به شب اما نه
شب که این‌قدر نباید به درازا بکشد

دل از اعماق دریای صدف های تهی بردار
همین جا در کویر خویش مروارید پیدا کن
 
امضا : s-a-h-a-r

s-a-h-a-r

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
17/10/19
ارسالی‌ها
446
پسندها
7,020
امتیازها
21,773
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • #29
مزن تیـر خطا آرام بنشین و مگیـر از خـــود
تماشای شکاری را که از دست تو خواهد رفت
همیشه رود بـــا خود میوه غلتان نخواهد داشت
به دست آور اناری را که از دست تو خواهد رفت
تو آن بتی که پرستیدنت خطایی نیست
وگر خطاست مرا از خطا ابایی نیست
 
امضا : s-a-h-a-r

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,033
پسندها
6,194
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #30
تو آن بتی که پرستیدنت خطایی نیست
وگر خطاست مرا از خطا ابایی نیست

تا ذره ای ز درد خودم را نشان دهم
بگذار در جدا شدن از یار جان دهم
همچون نسیم می گذرد تا به رفتنش
چون بوته زار دست برایش تکان دهم​
 
امضا : m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا