نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مشاعره مشاعره با اشعار فاضل نظری

  • نویسنده موضوع Lindaw
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 196
  • بازدیدها 4,910
  • کاربران تگ شده هیچ

لآجِوَرْد

کاربر نیمه فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
647
پسندها
26,549
امتیازها
44,673
مدال‌ها
20
  • #31
تا ذره ای ز درد خودم را نشان دهم
بگذار در جدا شدن از یار جان دهم
همچون نسیم می گذرد تا به رفتنش
چون بوته زار دست برایش تکان دهم​
مپرس حال مرا! روزگار یارم نیست
جهنمی شده‌ام، هیچ کس کنارم نیست
(:
 
امضا : لآجِوَرْد

s-a-h-a-r

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
435
پسندها
6,973
امتیازها
21,773
مدال‌ها
13
  • #32
امضا : s-a-h-a-r

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #33
تاوان دل بریدن از آغوش روزگار
دریاست یا کویر؟ همین است زندگی

یوسف از تعـبیر خواب مصریان دل سـرد شد،
هفتصد سال است می بارد، فراوانی بس است
نسل پشت نسل تنها امتحان پس می دهیم
دیگر انسانی نخواهد بود قربانی بس است!​
 
امضا : m.sina

s-a-h-a-r

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
435
پسندها
6,973
امتیازها
21,773
مدال‌ها
13
  • #34
یوسف از تعـبیر خواب مصریان دل سـرد شد،
هفتصد سال است می بارد، فراوانی بس است
نسل پشت نسل تنها امتحان پس می دهیم
دیگر انسانی نخواهد بود قربانی بس است!​
تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست
وگرنه فاصله ما هنوز یک قدم است
 
امضا : s-a-h-a-r
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #35
تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست
وگرنه فاصله ما هنوز یک قدم است

ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین
آبرو داری کــن ای زاهد! مسلمانی بس است
خلـق دل سنگ اند و من آیینه با خود می برم
بشکنیدم دوستان دشنام پنهانی بس است​
 
امضا : m.sina
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] s-a-h-a-r

s-a-h-a-r

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
435
پسندها
6,973
امتیازها
21,773
مدال‌ها
13
  • #36
ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین
آبرو داری کــن ای زاهد! مسلمانی بس است
خلـق دل سنگ اند و من آیینه با خود می برم
بشکنیدم دوستان دشنام پنهانی بس است​
تو آهوی رهای دشت های سبزی اما من
پلنگ سنگی دروازه های بسته شهرم
 
امضا : s-a-h-a-r
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #37
تو آهوی رهای دشت های سبزی اما من
پلنگ سنگی دروازه های بسته شهرم

ما رعیت ها کجـا محصول باغستان کجـا
روستای سیب های سرخ بی ارباب نیست
ای پلنـگ از کـوه بالا رفتنت بیهوده است
از کمین بیرون مزن،امشب شب مهتاب نیست​
 
امضا : m.sina
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] s-a-h-a-r

s-a-h-a-r

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
435
پسندها
6,973
امتیازها
21,773
مدال‌ها
13
  • #38
ما رعیت ها کجـا محصول باغستان کجـا
روستای سیب های سرخ بی ارباب نیست
ای پلنـگ از کـوه بالا رفتنت بیهوده است
از کمین بیرون مزن،امشب شب مهتاب نیست​
تنهایی و رسوایی، بی مهری و آزار
ای عشق ببین من چه کشیدم تو چه کردی
 
امضا : s-a-h-a-r
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #39
تنهایی و رسوایی، بی مهری و آزار
ای عشق ببین من چه کشیدم تو چه کردی

یک‌بار دگر بار سفر بستی و رفتی
تا یاد بگیرم که سفر خوی پرستوست
از کوشش بیهوده‌ی خود دست کشیدم
در بستر مرداب چه حاجت به تکاپوست​
 
امضا : m.sina
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] s-a-h-a-r

s-a-h-a-r

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
435
پسندها
6,973
امتیازها
21,773
مدال‌ها
13
  • #40
یک‌بار دگر بار سفر بستی و رفتی
تا یاد بگیرم که سفر خوی پرستوست
از کوشش بیهوده‌ی خود دست کشیدم
در بستر مرداب چه حاجت به تکاپوست​
تلخ است روزگار مگر با بهانه ای
پیدا کنیم دلخوشی کودکانه‌ای
ای عشق سر بزن به دل سنگ من که گاه
روید ز سنگ فرش خیابان جوانه ای
 
امضا : s-a-h-a-r
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا