مشاعره مشاعره با اشعار خودمان

[Hami5]

منو روزهای تکراری ...
شده از درد دلت ، زخمی باشه روح و روانت
نیاری حتی آه به لبت؟
شده از زخم دلت ، نمانده باشه نفس آرامی در تنت
نیاری حتی آه به لبت؟
شده از سوزه دلت ، چشمهات بارانی ، دلت بارانی
نیاری حتی آه به لبت؟
شده با اشکهای روان روی گونه ،بنویسی وبنویسی پنهانی
نیاری حتی آه به لبت؟
:45803945f2a44707587b8a0bf143b30032d25a5ba:

تو اگر میدیدی...ز پس رفتن تو...دگران سخت به من باریدند...که نم قطره ی اشکم به میانش گم شد...باز هم میرفتی؟

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

تو اگر میدیدی...ز پس رفتن تو...دگران سخت به من باریدند...که نم قطره ی اشکم به میانش گم شد...باز هم میرفتی؟

یادمان باشد...
شاخه ای ازخیال تکان می خورد...

برگی ازدفتر خاطرات بر زمین می افتد...

ودر هوا رقص کنان گم می شود...

 

[اِللا لطیفــی]

درمن بدمی من زنده شوم
یک جان چه بود، صد جان منی

 

[Hami5]

درمن بدمی من زنده شوم
یک جان چه بود، صد جان منی

یه روز ازم پرسیدی
چه جوریم تو نگات
بهت میگم ماهمی
تو برکه ی خاطرات

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

یه روز ازم پرسیدی
چه جوریم تو نگات
بهت میگم ماهمی
تو برکه ی خاطرات

تورا چون نقش رویا دوست دارم
با اینکه مسافتها زمن دوری ولیکن
تورا در خاطراتم دوست دارم

 

[Hami5]

تورا چون نقش رویا دوست دارم
با اینکه مسافتها زمن دوری ولیکن
تورا در خاطراتم دوست دارم

من را زچه ترس است اگر دشمن جانی
خوش دشمنی ودلبری وجان جهانی

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

من را زچه ترس است اگر دشمن جانی
خوش دشمنی ودلبری وجان جهانی

یاد تو رنگی شده در خاطرم
روزگارم با تو رنگ خوشبختی شده

 

[Hami5]

یاد تو رنگی شده در خاطرم
روزگارم با تو رنگ خوشبختی شده

هر نفس آزرده ام از غم دوری یار
هر که مرا دیده گفت بهر چه گریان وزار؟
ابرچو گرید مپرس گر چه ببارد هزار

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

هر نفس آزرده ام از غم دوری یار
هر که مرا دیده گفت بهر چه گریان وزار؟
ابرچو گرید مپرس گر چه ببارد هزار

راه بسی دشوار، تن بسی خسته
دل پراز دلهره ،خاطره ای که جامانده...

 

[.Mobina.]

راه بسی دشوار، تن بسی خسته
دل پراز دلهره ،خاطره ای که جامانده...

همت کنم تو را به خاک می‌سپارم.
تو هنوز نمی‌دانی برای من مرده‌ای!