يار اي كسي كه بي وفايي
پس چرا هي ميسرودي باوفا
پس كجايي من كه در سختي تو را هرگز نديدم
پس مگو از خود به من كه بهتريني تو نبودي
جز پشه اي كه ميمكد پول مرا و ندارد جز زيان برم من وفايي
پس فرار كن كه پيف پاف بدستم كه دگر پشه هايي همچو تو پول پرست نيايندسمت من
بهتر است دور شوي اي مزاحم چون دگر از من به تو سودي نخواهدكه رسد