نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مشاعره مشاعره با اشعار خودمان

  • نویسنده موضوع زینب میشی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,023
  • بازدیدها 100,979
  • کاربران تگ شده هیچ

Es_shima

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
612
پسندها
7,286
امتیازها
25,273
مدال‌ها
12
  • #581
دستی به نشانه‌ی کمک نیست؛ تو هم دیگر نگرد.
آن دست هم برای زخمی از پشت است و درد...
 
امضا : Es_shima

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,981
پسندها
17,097
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #582
دردا که کسی صدای قلبم نشنید

وقتی که شکست کسی به دادم نرسید
 
امضا : زینب میشی

Es_shima

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
612
پسندها
7,286
امتیازها
25,273
مدال‌ها
12
  • #583
دارم که از این زندگی سر ریز می‌شوم..
آهسته، خسته، خُرد و ریز ریز می‌شوم.
 
امضا : Es_shima

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,981
پسندها
17,097
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #584
مرگ بر این زندگی که ز رو خوب ز تو می گویند

پشت سر گوشت تو را زنده خلالی به دندان جویند
 
امضا : زینب میشی

Es_shima

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
612
پسندها
7,286
امتیازها
25,273
مدال‌ها
12
  • #585
دیگر نمانده هیچ نایی، خسته‌تر گشتم...
پیدا نکردم هیچ خوبی، هرچه که گشتم
 
امضا : Es_shima

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,981
پسندها
17,097
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #586
مهربانا رسم دنیا بی وفائیست نرنج

هر که آمد رنج دید و بی وفایی تا برفت
 
امضا : زینب میشی

Es_shima

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
612
پسندها
7,286
امتیازها
25,273
مدال‌ها
12
  • #587
تا بخواهی دور خود، بشناسی عوض شده...
هم‌دل و مرهم رازهایت چه زود، مرض شده!
 
امضا : Es_shima

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,981
پسندها
17,097
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #588
هر شب و هر روز یادت بیقرارم میکند

نیستی اما خاطراتت پیرِ پیرم میکند
 
امضا : زینب میشی

Es_shima

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
612
پسندها
7,286
امتیازها
25,273
مدال‌ها
12
  • #589
در تب و تاب جهانی؟! بنشین! دیگر مباش...
دل خوشم روزی که گویند آفرین! دیگر مباش...
 
امضا : Es_shima

sin.r

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
24
پسندها
176
امتیازها
578
  • #590
شب که شود اشک بر بام خوابم می رسد
با تک تک خاطراتت به سراغم می رسد
خاک قاب عکس کهنه ات گل می شود
باز هم سد صبرم از یادت ‍‍‍‍‍‍بر می شود
 
امضا : sin.r

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا