- ارسالیها
- 3,552
- پسندها
- 7,169
- امتیازها
- 35,773
- مدالها
- 16
یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بودقلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز
ورای حد تقریر است شرح آرزومندی
وز لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود
از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب
رجعتی میخواستم لیکن طلاق افتاده بود