مشاعره مشاعره با اشعار فروغ فرخزاد

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,241
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #21
تو را می خواهم و دانم که هرگز
به کام دل در آغوشت نگیرم
تویی آن آسمان صاف و روشن
من این کنج قفس، مرغی اسیرم
می روم خنده به لب ‚ خونین دل
می روم از دل من دست بدار
ای امید عبث بی حاصل
 
امضا : m.sina

رویا بیدار

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
22/10/20
ارسالی‌ها
82
پسندها
434
امتیازها
3,013
مدال‌ها
8
سطح
6
 
  • #22
می روم خنده به ل**ب ‚ خونین دل
می روم از دل من دست بدار
ای امید عبث بی حاصل
لب تشنه می دود نگهم هر دم
در حفره های شب، شب بی پایان
او، آن پرنده، شاید می گرید
بر بام یک ستارهٔ سرگردان
 

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,241
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #23
ل**ب تشنه می دود نگهم هر دم
در حفره های شب، شب بی پایان
او، آن پرنده، شاید می گرید
بر بام یک ستارهٔ سرگردان
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد
وه چه زیبا بود, اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم
 
امضا : m.sina

رویا بیدار

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
22/10/20
ارسالی‌ها
82
پسندها
434
امتیازها
3,013
مدال‌ها
8
سطح
6
 
  • #24
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد
وه چه زیبا بود, اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم
می خواهمش دریغا، می خواهم
می خواهمش به تیره، به تنهایی
می خوانمش به گریه، به بی تابی
می خوانمش به صبر، شکیبایی
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,241
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #25
می خواهمش دریغا، می خواهم
می خواهمش به تیره، به تنهایی
می خوانمش به گریه، به بی تابی
می خوانمش به صبر، شکیبایی

يادم آمد كه روزي در اين راه
ناشكيبا مرا در پی خويش
ميكشيدی ميكشيدی
آخرين بار آخرين لحظه تلخ ديدار
 
امضا : m.sina

رویا بیدار

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
22/10/20
ارسالی‌ها
82
پسندها
434
امتیازها
3,013
مدال‌ها
8
سطح
6
 
  • #26
يادم آمد كه روزي در اين راه
ناشكيبا مرا در پی خويش
ميكشيدی ميكشيدی
آخرين بار آخرين لحظه تلخ ديدار

رفتم که نا تمام بمانم در این سرود
رفتم که با نگفته بخود آبرو دهم
رفتم، مگو، مگو که چرا رفت، ننگ بود
عشق من و نیاز تو و سوز و ساز ما
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,241
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #27
رفتم که نا تمام بمانم در این سرود
رفتم که با نگفته بخود آبرو دهم
رفتم، مگو، مگو که چرا رفت، ننگ بود
عشق من و نیاز تو و سوز و ساز ما
از پشت در صدای تکه تکه شدن می آید
و منفجر شدن
همسایه های ما همه در خاک باغچه هاشان به جای گل
خمپاره و مسلسل می کارند
همسایه های ما همه بر روی حوض های کاشیشان
سر پوش می گذارند
 
امضا : m.sina

FATIMA.SH

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
23/4/20
ارسالی‌ها
101
پسندها
839
امتیازها
4,953
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • #28
دریافتم
باید، باید، باید
دیوانه وار دوست بدارم
کسی را که مثل هیچ کس نیست
 

Mobina.yahyazade

مدیر بازنشسته‌ی کتاب و ادبیات
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
14/5/20
ارسالی‌ها
850
پسندها
3,897
امتیازها
17,773
مدال‌ها
13
سن
22
سطح
12
 
  • #29
تو را مي خواهم و دانم كه هرگز
به كام دل در آغوشت نگيرم
تويي آن آسمان صاف و روشن
من اين كنج قفس مرغي اسيرم
ز پشت ميله هاي سرد تيره
نگاه حسرتم حيران به رويت
در اين فكرم كه دستي پيش آيد
و من ناگه گشايم پر به سويت
در اين فكرم كه در يك لحظه غفلت
از اين زندان خاموش پر بگيرم
به چشم مرد زندانبان بخندم
كنارت زندگي از سر بگيرم

دریافتم
باید، باید، باید
دیوانه وار دوست بدارم
کسی را که مثل هیچ کس نیست
 
امضا : Mobina.yahyazade
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] FATIMA.SH

FATIMA.SH

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
23/4/20
ارسالی‌ها
101
پسندها
839
امتیازها
4,953
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • #30
می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا