در هوایت بی قرارم روز و شب
چون یبوست در صدایت، روز و شب!
روز و شب را همچو خود مجنون کنم
این یبوست را خودم درمون کنم.
جان ودل از عاشقان می خواستند
معده، روده، می سپارم روز و شب
تا که عشقت مطربی آغاز کرد
گاه تنبک، گاه طبلم روز و شب!
ساقی، کردی بشر را خل یبوس!
زان یبوست من چنارم روز و شب!
پ.ن: برگرفته از دیوان شمس مولانا، من کلا ارادت خاصی به مولی دارم.
پ.ن زر: نمی دونم یهو چرا زدم تو فاز یبوست!