مشاعره مشاعره اشعار طنز خودمان

[zeinab z]

به لب هایم بزن قفلِ سه قفله :straight_face:
که در دل قصه ای بی مزه دارم
ز پایم باز کن زنجیرها را
کزین سودا دلی آسوده دارم

ببشید فروغ جون:batting_eyelashes::batting_eyelashes: روحت در آرامش

 

[Michel]

دوری و دوستی گوارا نیست
بی تو نتوان به دار دنیا زیست

 

[زینب میشی]

تو همایم بودی و بر شانه ام جایت بود
تو پریدی ؛ نکند بر شانه ام خاری بود؟!

 

[zeinab z]

از شوق و امید عشق خر ذوقم
آرامش جاودانه بخورد بر فرق سرت
بر حسرت شکم همچنان بیفزایم
یک حلیم خوشمزه میخواهم


فروغ جون:batting_eyelashes::batting_eyelashes:

 

[Michel]

بوسه ام بر روی تو ای شانه ات کاشانه ام
گرمی آغوش تو خواهد دل دیوانه ام

 

[زینب میشی]

بوسه ام بر روی تو ای شانه ات کاشانه ام
گرمی آغوش تو خواهد دل دیوانه ام

من در این شعر ندیدم طنزی

جز غم عشق کز اینجا بگذشت

حیف از این بیت که اینجا بنوشت

سخن عشق نه هر جا به دلی باید رِشت

 

[zeinab z]

من در این شعر ندیدم طنزی

جز غم عشق کز اینجا بگذشت

حیف از این بیت که اینجا بنوشت

سخن عشق نه هر جا به دلی باید رِشت

ها ها خخ


با تو موافقم به شدت

شعر غمگین اگر داری عزیز

بنها در تالاری عاشقانه

من نیز به همراه هم اسمم

خواهیم ترکاند

این تاپیک را :D:D

 

[Michel]

خنده میخواهد دلت مهمان من شو تا تو را
قلقلک بنمایم و خیست کنم در ماجرا

 

[زینب میشی]

خنده میخواهد دلت مهمان من شو تا تو را
قلقلک بنمایم و خیست کنم در ماجرا

از میان ماجرا سخنی نو گفتی

لپ ما قرمز و احسنت که پنهان گفتی

 

[*AFSOON*]

معذرت، مشاعره ای نشد


الا ای طوطی گویای اسرار
کمی خوش تر بگو، ای جان بازار
ز بدبختی دلم آشوبه والا!
غمم، سبزی پلو با ماسته والا!
ز شیر اردک و نیمرویی از غاز
بخور جانا، به جای ما کمی باز!

پ. ن: فک کنم تن حافظ بیچاره تو گور لرزید!