- تاریخ ثبت‌نام
- 2/8/19
- ارسالی‌ها
- 2,475
- پسندها
- 15,147
- امتیازها
- 44,373
- مدال‌ها
- 20
سطح
25
- نویسنده موضوع
- #31
به امید روزهای بهتر.
خوش‌حالم که تو این دلنوشته همراه من بودید و با تشکر از غزل خانم که تو طول کار همراهمون بودن و منتقد‌ها عزیز که با نقد مفیدشون به پیشرفتم کمک کردن، این اولین دلنوشته رسمی و حرفه‌ای منه و انیدوارم ازش لذت برده باشید، ایرادا و کم و کاستش رو به بزرگی خودتون ببخشید.
پ.ن: این موضوع دلنوشته رو به دلیلی نوشتم که تین روزا دلم خیلی گرفته به خاطر کارهایی که ما داریم با طبیعت انجام میدیم، اونا هم مثل من جون دارن و زندن، اما چون توان گفتن حرفی ندارن نباید بهشون ظلم بشه، خواستم یکم صدای دل اونا باشم و حرفاشون رو بگم به امید اینکه کسایی بین ما پیدا بشن و سعی کنن طبیعت و هر چیزی که بهش مربوط هست رو حفظ کنن نه برای حال و نه برای آینده، بی هیچ چشم‌داشتی و...
خوش‌حالم که تو این دلنوشته همراه من بودید و با تشکر از غزل خانم که تو طول کار همراهمون بودن و منتقد‌ها عزیز که با نقد مفیدشون به پیشرفتم کمک کردن، این اولین دلنوشته رسمی و حرفه‌ای منه و انیدوارم ازش لذت برده باشید، ایرادا و کم و کاستش رو به بزرگی خودتون ببخشید.
پ.ن: این موضوع دلنوشته رو به دلیلی نوشتم که تین روزا دلم خیلی گرفته به خاطر کارهایی که ما داریم با طبیعت انجام میدیم، اونا هم مثل من جون دارن و زندن، اما چون توان گفتن حرفی ندارن نباید بهشون ظلم بشه، خواستم یکم صدای دل اونا باشم و حرفاشون رو بگم به امید اینکه کسایی بین ما پیدا بشن و سعی کنن طبیعت و هر چیزی که بهش مربوط هست رو حفظ کنن نه برای حال و نه برای آینده، بی هیچ چشم‌داشتی و...
