متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مجموعه دلنوشته‌‌های دل‌بردگی و هستی | دینا سهیل کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع nfas000
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 29
  • بازدیدها 1,283
  • برچسب‌ها
    دلنوشته
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

nfas000

رو به پیشرفت
سطح
5
 
ارسالی‌ها
107
پسندها
479
امتیازها
2,863
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #21
صفحه اول و نیمه‌اش را نقض می‌کنم با کلمه‌ای به نام زندگی.
زن را محکوم می‌کنم به دوست داشتن خود که او، از زندگی می‌آید.
 
امضا : nfas000

nfas000

رو به پیشرفت
سطح
5
 
ارسالی‌ها
107
پسندها
479
امتیازها
2,863
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #22
بحر و بر هر دو در سجده‌ان.
سجده‌ای به پاهایی که بهشت به نام اوست.
زنی که زندگی را فدای عشق می‌کند و گریه در می‌آورد.
کس چه می‌واند با در زمین چه زمزمه می‌کند. شاید می‌گوید:
"ای زن به خود بیا! هیچ عشقی لیاقت فدا کردن زندگیت را ندارد"
 
امضا : nfas000

nfas000

رو به پیشرفت
سطح
5
 
ارسالی‌ها
107
پسندها
479
امتیازها
2,863
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #23
زن که باشی؛ عاشق که بشی؛ تهش می‌رسی به یک عروسی زیبا و بعد یک خانه و بیشتر روز تنهایی.
زن باش؛ عاشق باش؛ اما توی خانه تنها نمان.
برو بیرون. پرواز کن. نگذار هیچ‌کس بالت را بچیند.
با قدم‌های ظریف‌ات دنیا را به لرزه بنداز.
 
امضا : nfas000

nfas000

رو به پیشرفت
سطح
5
 
ارسالی‌ها
107
پسندها
479
امتیازها
2,863
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #24
وقتی صبح با یک بوسه کوچک بر سرم از خانه بیرون رفت؛ دوباره تنها شدم.
تنهایی مانند یک شب تاریک در آغوشم می‌کشید و من..
من فقط می‌خواستم به یک نفر، به یک دوست زنگ بزنم.
من پیشمان شدم از انتخاب عشق تنها!
عشق در کنار زندگی زیبا می‌شود.
 
امضا : nfas000

nfas000

رو به پیشرفت
سطح
5
 
ارسالی‌ها
107
پسندها
479
امتیازها
2,863
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #25
عشق را که در آغوش کشیدم. آسمان بارید
شب چهارده بود.
ننه سرما می‌آمد و تور بزرگ‌اش تمام سرزمین‌ها را پر می‌کرد و او دوباره به انتظار عمو نوروز می‌نشست.
چه تقدیر تلخی‌ست انتظار کشیدن!
زمانی که تو چشم انتظاری و او همیشه دیر می‌رسد.
 
امضا : nfas000

nfas000

رو به پیشرفت
سطح
5
 
ارسالی‌ها
107
پسندها
479
امتیازها
2,863
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #26
خانه را دوست دارم.
محل آرامش و تسکین دادن به من است.
آغوش او را هم دوست داشتم. محل سکون دلم بود.
ولی...
بیرون خانه را هم دوست دارم.
کار را دوست دارم.
استراحت‌هایی که بعد از خستگی در آغوش او دارم را هم دوست دارم.
 
امضا : nfas000

nfas000

رو به پیشرفت
سطح
5
 
ارسالی‌ها
107
پسندها
479
امتیازها
2,863
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #27
اشک‌هایم دیگر از چشم نمی‌آیند؛ بلکه از دهانم بدون مکث خارج می‌شوند.
من یک روز شاداب بودم.
اگر عشق، اگر خندیدن، شادابیم را می‌گیرند بدون عشق زندگی را تمام خواهم کرد
 
امضا : nfas000

nfas000

رو به پیشرفت
سطح
5
 
ارسالی‌ها
107
پسندها
479
امتیازها
2,863
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #28
زن از زندگی می‌آید.
از بوی عطر درخت نارنج و یک لیوان چای ترش می‌آید.
از خنده‌های خوشبختی می‌آید.
نه از زیر سلطه‌ی یک مرد
و نه حتی از زیر سر سایه‌ی یک ازدواج.
 
امضا : nfas000

nfas000

رو به پیشرفت
سطح
5
 
ارسالی‌ها
107
پسندها
479
امتیازها
2,863
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #29
جابه‌جای تاریخ پر شده از مردان. مروان پرهیاهو که دنیا را تغییر می‌دهند.
عقاید این مردان از کجا می‌آید؟
از مادرشان.
از عشقشان.
از زنانی که در زندگی‌شان آن‌ها را پر کردند از اتفاقات خوب.
 
امضا : nfas000

nfas000

رو به پیشرفت
سطح
5
 
ارسالی‌ها
107
پسندها
479
امتیازها
2,863
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #30
من از دختر داشتن حرف میزنم.
دختری که قوی بودن و انتخاب درست را بهش یاد خواهم داد.
یاد خواهم داد که او نیازی ندار یک مرد باشد؛ بلکه می‌توتند زن باشد و سایه خودش بالای سرش باشد.
یاد می‌دهم که شای گاهی اوغات به چند ماه استراحت نیاز دارد ولی هربار قوی‌تر از قبل بر‌ خواهد گشت.
 
امضا : nfas000
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا