متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مجموعه دلنوشته‌‌های آنچه بر سر سبز درختان گذشت | بیتا صادقی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع ملکه جهنمی❄
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 30
  • بازدیدها 1,314
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ملکه جهنمی❄

گوینده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,866
پسندها
16,614
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #11
سکوت می‌کنیم که این سکوت منطقی تر است
در پیش چشم نابینا و گوش کر شما این سکوت از صدا شنیدنی تر است.
نه گفت و گوی هر روزه رو دریافتید نه فریاد پر سکوت شب را
تنها سخنی که هر دمی دیدید
همان سکوتی بود که شنیدید میان هر صدا
 
آخرین ویرایش
امضا : ملکه جهنمی❄

ملکه جهنمی❄

گوینده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,866
پسندها
16,614
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #12
هر چه دل شکستید و رفتید کس ندید
هر چه بود و نبود به یغما بردید و هیچ کس هیچ نگفت به شما
هر بادی وزید و بر صحرای دست شما روان شد در بند کردید
بگویید ببینم کاری بود که شما با زمین نکردید؟
جز آلودگی ویرانی و خشکی برای زندگان هیچ نگذاشتید
هر چه بود از جاندار و بی‌جان همه در خاک کردید.
 
امضا : ملکه جهنمی❄

ملکه جهنمی❄

گوینده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,866
پسندها
16,614
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #13
محشری در زمین به پا کردی که هیچ کس از خلقت نکرد.
آفرین بر تو که به خود هم رحم کردی.
لذت دنیا بردی ولی با هیچ کس حتی خود،
جز جفا کاری نکردی.
خوشا به تو که عجب خلقتی داری!
وای بر تو که به خالق خالق خود رحمی نکردی.
دست شیطان را تو از پشت بستی و لگدمال کردی،
روی هر چه حیوان بود تو سیاه کردی.
 
آخرین ویرایش
امضا : ملکه جهنمی❄

ملکه جهنمی❄

گوینده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,866
پسندها
16,614
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #14
ریشه‌ای که خشک شود دیگر سبز نمی‌شود
آب ریخته شده دیگر در ظرف جمع نمی‌شود
حرفی را که در لحظه از دهان خارج شد
دیگر برگردانده نمی‌شود
بوته و گلی که خشکیده دیگر هرگز سبز نمی‌شود
درختی که از ریشه قطع شد دیگر درخت نمی‌شود
 
آخرین ویرایش
امضا : ملکه جهنمی❄

ملکه جهنمی❄

گوینده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,866
پسندها
16,614
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #15
تکه چوبی بر چوب‌های روی زمین افزوده شد
نمی‌توان شمرد که دیگر چندتا شده
ده‌... بیست... سی... دویست... سیصد...
دیگر قابل شمارش نیست
هم تکه چوب‌های روی زمین
هم تنه‌ی باقی مانده
هیچ وقت نفهمیدم چه شد
که باغ پر درخت بیابان شد
 
آخرین ویرایش
امضا : ملکه جهنمی❄

ملکه جهنمی❄

گوینده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,866
پسندها
16,614
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #16
گذر زمان مقپثل برق و باد است
دنیای بی انسان چقدر شاد است
چه دیر به خود می‌آییم
و چه زود دیر می‌شود
گاهی با یک ثانیه درنگ کار تمام می‌شود
آسمان ابی روز مثل شب سیاه می‌شود
وقتی که زمان گذر کرد و تاریکی پخش شد
آن خفته از خواب بیدار می‌شود
در حقه باز شده و
حقیقت پدیدار می‌شود
پا در راه می‌افتد و به مقصد می‌رود
ولی‌کن دیگر دیر شده و قصه ما تمام می‌شود
 
آخرین ویرایش
امضا : ملکه جهنمی❄

ملکه جهنمی❄

گوینده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,866
پسندها
16,614
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #17
قطره‌ای اشک از دریای چشمانم جدا شد
بر کف زمین چکید و یکی با تلی از خاک شد
یک به یک برگ‌ها بر خاک دوید
باد سرد رقصان وزید
سکوت پنجرهی چوبی از جنس من
در قاب چشم تو شد نوید
یک به یک به خاک رفتند
دانه‌ها نیامدند باز از خاک روی بر
دیگر یک قطره بر ما دریا نشد
دیگر هیچ درختی بر خاک مرده زنده نشد
 
آخرین ویرایش
امضا : ملکه جهنمی❄

ملکه جهنمی❄

گوینده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,866
پسندها
16,614
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #18
تک‌ تک درختان از ریشه بیرون آمدند
یک به یک گل‌ها ز خاک درامدند
تک درخت خشکیده ز جا کنده شد و
همه‌ی غنچه‌ها از سنگ شندند
گذشت ایام خوش گل و بلبل
حال ماند تکه سنگی سبک
 
آخرین ویرایش
امضا : ملکه جهنمی❄

ملکه جهنمی❄

گوینده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,866
پسندها
16,614
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #19
باد سرد خاک مرده ز جا کند و رفت
بر دل آسپان و کرد هر نفس را تنگ
صدای خش خش برگای خشکیده‌ی پاییزی
شد همدم سرفه‌های پر ز درد
قطره اشکی ز دل آسمان رها گردید
خاک مرده بار دیگر با باد جنبید
نه گلی مانده بود و نه گیاهی
نه زنده‌ای مانده و نه زندگانی
 
آخرین ویرایش
امضا : ملکه جهنمی❄

ملکه جهنمی❄

گوینده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,866
پسندها
16,614
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #20
ویرانگی همچو بیماری بر زمین و آسمان‌ها غلطید
بار دیگر چشم‌ها پیان دید
بی‌وجود رنگ سبز درختان
چشم جهان تنها خاک مردگی را به خود دید
نه بلبلی نغمه سر داد
نه پرنده بال و پری پر داد
بی درختان و سر سبزی جهان میمیرد
بی سر و صدا همه زندگان میمیرند
 
امضا : ملکه جهنمی❄
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا