مشاعره مشاعره با اشعار باباطاهر

  • نویسنده موضوع SAN.SNI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 77
  • بازدیدها 1,636
  • کاربران تگ شده هیچ

بَهآرنارنج

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
27/12/21
ارسالی‌ها
1,980
پسندها
6,302
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • #11
دلی دیرم خریدار محبت
کز او گرم است بازار محبت
لباسی دوختم بر قامت دل
زپود محنت و تار محبت
تو ئِه دنیا فــری یه رنج و دردت
کی اِت بازی نی یا وَه تخته نردت
تو هوم بازی کشین و حقه بازین
بِـِری مورین بری تِر هانه گردت
 
امضا : بَهآرنارنج
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,034
پسندها
6,240
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #12
تو خود گفتی که مو ملاح مانم
به آب دیدکان کشتی برانم
همی ترسم که کشتی غرق وابو
درین دریای بی پایان بمانم
 
امضا : m.sina

فاطمه مقدم

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
28/3/22
ارسالی‌ها
182
پسندها
1,178
امتیازها
6,963
مدال‌ها
11
سطح
9
 
  • #13
تو خود گفتی که مو ملاح مانم
به آب دیدکان کشتی برانم
همی ترسم که کشتی غرق وابو
درین دریای بی پایان بمانم
مچم دیــواری ئِه دردَه مـکی شـم
هــــناسه ئی دل سرده مـکی شـم
پاییز عـمر و وخت زردی رنـگ
نقـاشـی ئـِه گـــلِ زردَه مـکی شـم
 

سیده فاطمه

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
18/9/21
ارسالی‌ها
12
پسندها
141
امتیازها
483
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • محروم
  • #14
مچم دیــواری ئِه دردَه مـکی شـم
هــــناسه ئی دل سرده مـکی شـم
پاییز عـمر و وخت زردی رنـگ
نقـاشـی ئـِه گـــلِ زردَه مـکی شـم
محبت آتشی در جانم افروخت
که تا دامان محشر بایدم سوخت
عجب پیراهنی بهرم بریدی
که خیاط اجل می‌بایدش دوخت
 

فاطمه مقدم

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
28/3/22
ارسالی‌ها
182
پسندها
1,178
امتیازها
6,963
مدال‌ها
11
سطح
9
 
  • #15
محبت آتشی در جانم افروخت
که تا دامان محشر بایدم سوخت
عجب پیراهنی بهرم بریدی
که خیاط اجل می‌بایدش دوخت
تن محنت کشی دیرم خدایا
دل با غم خوشی دیرم خدایا
زشوق مسکن و داد غریبی
به سینه آتشی دیرم خدایا
 

سیده فاطمه

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
18/9/21
ارسالی‌ها
12
پسندها
141
امتیازها
483
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • محروم
  • #16
تن محنت کشی دیرم خدایا
دل با غم خوشی دیرم خدایا
زشوق مسکن و داد غریبی
به سینه آتشی دیرم خدایا
اگر دستم رسد بر چرخ گردون
ز او پرسم که این چون است و آن چون
یکی را داده‌ای صدناز و نعمت
یکی را نان جو آغشته در خون
 

فاطمه مقدم

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
28/3/22
ارسالی‌ها
182
پسندها
1,178
امتیازها
6,963
مدال‌ها
11
سطح
9
 
  • #17
اگر دستم رسد بر چرخ گردون
ز او پرسم که این چون است و آن چون
یکی را داده‌ای صدناز و نعمت
یکی را نان جو آغشته در خون
نه منصورم نه دارت آرزومه
خـــریوی کــم دیارت آرزومه
خــمار و دردَ بارم ئه خریوی
مـه گه چـیم خـمارت آرزومه
 

سیده فاطمه

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
18/9/21
ارسالی‌ها
12
پسندها
141
امتیازها
483
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • محروم
  • #18
نه منصورم نه دارت آرزومه
خـــریوی کــم دیارت آرزومه
خــمار و دردَ بارم ئه خریوی
مـه گه چـیم خـمارت آرزومه
هزاران لاله و گل در جهان بی
همه زیبا به چشم دیگران بی
آلاله مو به زیبایی درین باغ
سرافراز همه آلالیان بی
 

فاطمه مقدم

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
28/3/22
ارسالی‌ها
182
پسندها
1,178
امتیازها
6,963
مدال‌ها
11
سطح
9
 
  • #19
هزاران لاله و گل در جهان بی
همه زیبا به چشم دیگران بی
آلاله مو به زیبایی درین باغ
سرافراز همه آلالیان بی
یکی برزیگری نالون در این دشت
به چشم خون فشان آلاله می کشت
همی گشت و همی گفت ای دریغا
که باید کشتن و هشتن در این دشت
 

سیده فاطمه

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
18/9/21
ارسالی‌ها
12
پسندها
141
امتیازها
483
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • محروم
  • #20
یکی برزیگری نالون در این دشت
به چشم خون فشان آلاله می کشت
همی گشت و همی گفت ای دریغا
که باید کشتن و هشتن در این دشت
تویی آن شکرین لب یاسمین بر
منم آن آتشین دل دیدگان تر
از آن ترسم که در آغوشم آیی
گدازد آتشت بر آب شکر
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا