نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مشاعره مشاعره با اشعار خواجوی کرمانی

  • نویسنده موضوع SAN.SNI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 90
  • بازدیدها 2,595
  • کاربران تگ شده هیچ

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #21
می‌رفت خواجو با خویش می‌گفت
کان شد که با او بودت وصالی
یار ما را گر غمی از یار نبود گو مباش
ور من غمخوار را غمخوار نبود گو مباش

ما چنین بیمار و او از درد ما فارغ ولی
گر طبیبی را غم از بیمار نبود گو مباش
 
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #22
یار ما را گر غمی از یار نبود گو مباش
ور من غمخوار را غمخوار نبود گو مباش

ما چنین بیمار و او از درد ما فارغ ولی
گر طبیبی را غم از بیمار نبود گو مباش
شکنج زلف تو تا بیقرار خواهد گشت
درازی شب ما برقرار خواهد ماند
 
امضا : بَهآرنارنج

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #23
شکنج زلف تو تا بیقرار خواهد گشت
درازی شب ما برقرار خواهد ماند
دلم ربودی و رفتی ولی نمی‌روی از دل
بیا که جان عزیزت فدای شکل و شمایل

گرم وصول میسر شود که منزل قربست
کنم مراد دل از خاک آستان تو حاصل
 
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #24
دلم ربودی و رفتی ولی نمی‌روی از دل
بیا که جان عزیزت فدای شکل و شمایل

گرم وصول میسر شود که منزل قربست
کنم مراد دل از خاک آستان تو حاصل
لاله‌ زاری گردد از خون دلم هر منزلی
بر سر کوی غمت هر جا که پایی می‌نهم
بینم از دست سرشک دیده پایی در گلی
 
امضا : بَهآرنارنج

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #25
لاله‌ زاری گردد از خون دلم هر منزلی
بر سر کوی غمت هر جا که پایی می‌نهم
بینم از دست سرشک دیده پایی در گلی
یاد باد آنکه چو من عزم سفر می‌کردم
بر میان دست تو هر لحظه کمر بود مرا

یاد باد آنکه برون آمده بودی به وداع
وز سر کوی تو آهنگ سفر بود مرا
 
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #26
یاد باد آنکه چو من عزم سفر می‌کردم
بر میان دست تو هر لحظه کمر بود مرا

یاد باد آنکه برون آمده بودی به وداع
وز سر کوی تو آهنگ سفر بود مرا
این چه بوی ست ای صبا از مرغزار آورده‌ ئی
مرحبا کارام جان مرغ زار آورده‌ ئی
 
امضا : بَهآرنارنج

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #27
این چه بوی ست ای صبا از مرغزار آورده‌ ئی
مرحبا کارام جان مرغ زار آورده‌ ئی
یاد باد آنکه بروی تو نظر بود مرا
رخ و زلفت عوض شام و سحر بود مرا

یاد باد آنکه ز نظارهٔ رویت همه شب
در مه چارده تا روز نظر بود مرا
 
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #28
یاد باد آنکه بروی تو نظر بود مرا
رخ و زلفت عوض شام و سحر بود مرا

یاد باد آنکه ز نظارهٔ رویت همه شب
در مه چارده تا روز نظر بود مرا
اگرم زار کشی می‌کش و بیزار مشو
زاریم بین و ازین بیش میازار مرا
 
امضا : بَهآرنارنج

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #29
اگرم زار کشی می‌کش و بیزار مشو
زاریم بین و ازین بیش میازار مرا
آه از آن یار که نبود خبر از یارانش
داد از آنکس که نباشد غم غمخوارانش

یاری آن نیست که آگاه نباشد از یار
یار باید که بود آگهی از یارانش
 
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #30
آه از آن یار که نبود خبر از یارانش
داد از آنکس که نباشد غم غمخوارانش

یاری آن نیست که آگاه نباشد از یار
یار باید که بود آگهی از یارانش
شاه فلک چو بنگرد طلعت ماه پیکرت
ذره صفت در او فتد بر سربامت از هوا
 
امضا : بَهآرنارنج
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا