m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 25/12/21 #11 -PANAHツ گفت یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمیکُند کسی به کوچه سارِ شب درِ سحر نمیزند کلیک کنید تا باز شود... دلم گر قصه گوید اینک آن گوش لبم گر بوسه خواهد این لب نوش اگر شب زنده دارم این سر زلف چو خوابم در رباید اینک آغوش امضا : m.sina
-PANAHツ گفت یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمیکُند کسی به کوچه سارِ شب درِ سحر نمیزند کلیک کنید تا باز شود... دلم گر قصه گوید اینک آن گوش لبم گر بوسه خواهد این لب نوش اگر شب زنده دارم این سر زلف چو خوابم در رباید اینک آغوش
بَهآرنارنج کاربر حرفهای سطح 13 ارسالیها 1,988 پسندها 6,396 امتیازها 28,973 مدالها 15 27/12/21 #12 m.sina گفت دلم گر قصه گوید اینک آن گوش لبم گر بوسه خواهد این لب نوش اگر شب زنده دارم این سر زلف چو خوابم در رباید اینک آغوش کلیک کنید تا باز شود... شب فرو می افتاد به درون آمدم و پنجره ها رابستم باد با شاخه در آویخته بود من در این خانه تنها امضا : بَهآرنارنج
m.sina گفت دلم گر قصه گوید اینک آن گوش لبم گر بوسه خواهد این لب نوش اگر شب زنده دارم این سر زلف چو خوابم در رباید اینک آغوش کلیک کنید تا باز شود... شب فرو می افتاد به درون آمدم و پنجره ها رابستم باد با شاخه در آویخته بود من در این خانه تنها
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 27/12/21 #13 :)NAHAL گفت شب فرو می افتاد به درون آمدم و پنجره ها رابستم باد با شاخه در آویخته بود من در این خانه تنها کلیک کنید تا باز شود... آسمان تو چه رنگ است امروز آفتابی ست هوا یا گرفته است هنوز من در این گوشه که از دنیا بیرون است آفتابی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست امضا : m.sina
:)NAHAL گفت شب فرو می افتاد به درون آمدم و پنجره ها رابستم باد با شاخه در آویخته بود من در این خانه تنها کلیک کنید تا باز شود... آسمان تو چه رنگ است امروز آفتابی ست هوا یا گرفته است هنوز من در این گوشه که از دنیا بیرون است آفتابی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست
Samira-M هنرمند انجمن سطح 24 ارسالیها 920 پسندها 15,335 امتیازها 37,073 مدالها 18 28/12/21 نویسنده موضوع #14 m.sina گفت آسمان تو چه رنگ است امروز آفتابی ست هوا یا گرفته است هنوز من در این گوشه که از دنیا بیرون است آفتابی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست کلیک کنید تا باز شود... تا کی کنی پریشان دل های مبتلا را آن خرمن بلا را پیش صبا مگستر بر پای مرغ مألوف کس رشته می نبندد دام فسون خدا را بر آشنا مگستر امضا : Samira-M
m.sina گفت آسمان تو چه رنگ است امروز آفتابی ست هوا یا گرفته است هنوز من در این گوشه که از دنیا بیرون است آفتابی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست کلیک کنید تا باز شود... تا کی کنی پریشان دل های مبتلا را آن خرمن بلا را پیش صبا مگستر بر پای مرغ مألوف کس رشته می نبندد دام فسون خدا را بر آشنا مگستر
بَهآرنارنج کاربر حرفهای سطح 13 ارسالیها 1,988 پسندها 6,396 امتیازها 28,973 مدالها 15 29/12/21 #15 Samira-M گفت تا کی کنی پریشان دل های مبتلا را آن خرمن بلا را پیش صبا مگستر بر پای مرغ مألوف کس رشته می نبندد دام فسون خدا را بر آشنا مگستر کلیک کنید تا باز شود... روی تو گلی ز بوستانی دگرست لعل لبت از گوهر کانی دگرست دل دادن عارفان چنین سهل مگیر با حسن دلاویز تو آنی دگرست امضا : بَهآرنارنج
Samira-M گفت تا کی کنی پریشان دل های مبتلا را آن خرمن بلا را پیش صبا مگستر بر پای مرغ مألوف کس رشته می نبندد دام فسون خدا را بر آشنا مگستر کلیک کنید تا باز شود... روی تو گلی ز بوستانی دگرست لعل لبت از گوهر کانی دگرست دل دادن عارفان چنین سهل مگیر با حسن دلاویز تو آنی دگرست
Samira-M هنرمند انجمن سطح 24 ارسالیها 920 پسندها 15,335 امتیازها 37,073 مدالها 18 30/12/21 نویسنده موضوع #16 :)NAHAL گفت روی تو گلی ز بوستانی دگرست لعل لبت از گوهر کانی دگرست دل دادن عارفان چنین سهل مگیر با حسن دلاویز تو آنی دگرست کلیک کنید تا باز شود... تار دل من چشمه ی الحان خدایی ست از دست تو ای زخمه ی ناساز چه سازم ساز غزل سایه به دامان تو خوش بود دو از تو من دل شده آواز چه سازم امضا : Samira-M
:)NAHAL گفت روی تو گلی ز بوستانی دگرست لعل لبت از گوهر کانی دگرست دل دادن عارفان چنین سهل مگیر با حسن دلاویز تو آنی دگرست کلیک کنید تا باز شود... تار دل من چشمه ی الحان خدایی ست از دست تو ای زخمه ی ناساز چه سازم ساز غزل سایه به دامان تو خوش بود دو از تو من دل شده آواز چه سازم
بَهآرنارنج کاربر حرفهای سطح 13 ارسالیها 1,988 پسندها 6,396 امتیازها 28,973 مدالها 15 1/1/22 #17 Samira-M گفت تار دل من چشمه ی الحان خدایی ست از دست تو ای زخمه ی ناساز چه سازم ساز غزل سایه به دامان تو خوش بود دو از تو من دل شده آواز چه سازم کلیک کنید تا باز شود... من و پروانه را ديگر به شرح و قصه حاجت نيست حديث هستي ما بشنو از ايجاز خاكستر! امضا : بَهآرنارنج
Samira-M گفت تار دل من چشمه ی الحان خدایی ست از دست تو ای زخمه ی ناساز چه سازم ساز غزل سایه به دامان تو خوش بود دو از تو من دل شده آواز چه سازم کلیک کنید تا باز شود... من و پروانه را ديگر به شرح و قصه حاجت نيست حديث هستي ما بشنو از ايجاز خاكستر!
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 1/1/22 #18 :)NAHAL گفت من و پروانه را ديگر به شرح و قصه حاجت نيست حديث هستي ما بشنو از ايجاز خاكستر! کلیک کنید تا باز شود... رفتم و زحمت بیگانگی از کوی تو بردم آشنای تو دلم بود و به دست تو سپردم اشک دامان مرا گیرد و در پای من افتد که دل خون شده را هم ز چه همراه نبردم امضا : m.sina
:)NAHAL گفت من و پروانه را ديگر به شرح و قصه حاجت نيست حديث هستي ما بشنو از ايجاز خاكستر! کلیک کنید تا باز شود... رفتم و زحمت بیگانگی از کوی تو بردم آشنای تو دلم بود و به دست تو سپردم اشک دامان مرا گیرد و در پای من افتد که دل خون شده را هم ز چه همراه نبردم
Samira-M هنرمند انجمن سطح 24 ارسالیها 920 پسندها 15,335 امتیازها 37,073 مدالها 18 1/1/22 نویسنده موضوع #19 m.sina گفت رفتم و زحمت بیگانگی از کوی تو بردم آشنای تو دلم بود و به دست تو سپردم اشک دامان مرا گیرد و در پای من افتد که دل خون شده را هم ز چه همراه نبردم کلیک کنید تا باز شود... ما همچو خسی بر سر دریای وجودیم دریاست چه سنجد که بر این موج خسی رفت رفتی و فراموش شدی از دل دنیا چون ناله ی مرغی که ز یاد قفسی رفت امضا : Samira-M
m.sina گفت رفتم و زحمت بیگانگی از کوی تو بردم آشنای تو دلم بود و به دست تو سپردم اشک دامان مرا گیرد و در پای من افتد که دل خون شده را هم ز چه همراه نبردم کلیک کنید تا باز شود... ما همچو خسی بر سر دریای وجودیم دریاست چه سنجد که بر این موج خسی رفت رفتی و فراموش شدی از دل دنیا چون ناله ی مرغی که ز یاد قفسی رفت
بَهآرنارنج کاربر حرفهای سطح 13 ارسالیها 1,988 پسندها 6,396 امتیازها 28,973 مدالها 15 2/1/22 #20 Samira-M گفت ما همچو خسی بر سر دریای وجودیم دریاست چه سنجد که بر این موج خسی رفت رفتی و فراموش شدی از دل دنیا چون ناله ی مرغی که ز یاد قفسی رفت کلیک کنید تا باز شود... تو بخوان نغمه ناخوانده من ارغوان شاخه همخون جدا مانده من امضا : بَهآرنارنج
Samira-M گفت ما همچو خسی بر سر دریای وجودیم دریاست چه سنجد که بر این موج خسی رفت رفتی و فراموش شدی از دل دنیا چون ناله ی مرغی که ز یاد قفسی رفت کلیک کنید تا باز شود... تو بخوان نغمه ناخوانده من ارغوان شاخه همخون جدا مانده من