کامل شده مجموعه دلنوشته‌های مرزهای لاله‌پوش | مهشید شکیبائی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع MAHSHID SHAKIBAEI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 24
  • بازدیدها 1,224
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

MAHSHID SHAKIBAEI

سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/20
ارسالی‌ها
1,334
پسندها
26,442
امتیازها
47,073
مدال‌ها
26
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خداوند رنگین کمان
Marzhaye.LalehPoosh4.jpg
عنوان: مرزهای لاله‌پوش
نویسنده: مهشید شکیبائی
تگ: منتخب
ویراستار: Morf
مقدمه:
انگشتانم روی نقشه می‌لغزند.
از کاسپین و جنگل‌های باران‌خورده‌ی گیلان گرفته تا خلیجِ همیشه فارس و ساحل الماسش.
انگشتانم می‌روند میان درختان افراشته‌ی بیشه‌های مازندران و نسیمی که از سمت خزر تا موهایمان قدم می‌زند. خود را در حال تماشای مهابت زاگرس می‌یابم. گویا این سرزمین از زخم‌هایش، شکوفه‌های نوبهار زاده می‌شود.

آغاز: 1402/4/5
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Violinist cat❁

سرپرست بازنشسته ادبیات + نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
20/8/20
ارسالی‌ها
1,597
پسندها
21,382
امتیازها
43,073
مدال‌ها
27
سن
17
سطح
28
 
  • #2
•| بسم رب القلم |•


آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...
585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg







نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Violinist cat❁

MAHSHID SHAKIBAEI

سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/20
ارسالی‌ها
1,334
پسندها
26,442
امتیازها
47,073
مدال‌ها
26
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
***
پیکر ایران را بر نقشه تماشا می‌کنم.
فکرم کنار طهران، ازدحام خیابان‌هایش و عابرینی که برای رفتن عجله دارند، ایستاده است.
دلم چو گنجشکی بی‌قرار پر می‌کشد سمت چراغ‌های زرد طهران که از بام مانند دسته‌ای خورشید می‌درخشیدند.
اما گویا اندوه، حتی به ستارگان آسمان رخنه کرده، که چنین کم‌سو شدند.
حتما برایشان دشوار است از آن بالا این میدان جنگ را به تماشا بنشینند.
دل ستاره‌ها گرفته، از شهری که سرخ خون لاله‌هاست. اما شاید روزی آن‌ها هم مانند ما، به غم این خاک خو بگیرند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MAHSHID SHAKIBAEI

سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/20
ارسالی‌ها
1,334
پسندها
26,442
امتیازها
47,073
مدال‌ها
26
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
***
چشم‌هایم روی نقشه از طهران تا خراسان را قدم می‌زنند.
افسوس می‌خورم که حال در گوشه‌ای از آرامگاه خیام ننشسته و چکامه‌های او را در دست نگرفتم تا شعرهایش را برایش بخوانم.
نگاهم بر تربت حیدریه می‌افتد و به یاد می‌آورم روزی را که در کنار زمین‌های بنفش گشته از گل‌های زعفران ایستاده بودم و کارگرانی را می‌نگریستم که می‌کوشیدند برای تکه‌ای نان حلال!
آنها آنقدر خسته بودند از همیشه پوییدن که دیگر جانی نداشتند برای جنگ با ظلم. خو گرفته بودند با ستمی که در خاکشان ریشه دوانده و ریشه‌کن نمی‌شود... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MAHSHID SHAKIBAEI

سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/20
ارسالی‌ها
1,334
پسندها
26,442
امتیازها
47,073
مدال‌ها
26
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
***
دلم پر می‌کشد به سوی سیستان‌و‌بلوچستان و می‌ایستد در میان مردمی که دیوار‌های قلب‌شان را از صبر ساخته‌اند. همان‌ها که میان آفتاب سوزانی که در آسمان شهرشان لانه گزیده نیز، می‌جنگند برای این مرز لاله‌پوش.
و چرا دیگر از قلعه‌ی چهل‌ دختران صدای خنده به گوش دلم نمی‌رسد؟ نکند غبار غم بر دلشان نشسته باشد؟!
آه... یادم نبود که خنده‌های دختران این سرزمین را به‌ بند کشیده‌اند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MAHSHID SHAKIBAEI

سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/20
ارسالی‌ها
1,334
پسندها
26,442
امتیازها
47,073
مدال‌ها
26
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
***
یادم باشد سری هم به کویر کرمان بزنم. می‌گویند شب‌ها ستارگان آنجا مهمانی می‌گیرند. اما از کجا معلوم خوشحال باشند؟ آنها فقط از جنگی که در این سرزمین برپاست به بیابان‌ها پناه برده‌اند.
حتما شهر ارواح هم دیارِ روح کسانی‌ست که ریسمان دار بر گردن‌شان بوسه زده. شاید به کلوت‌ها پناه برده‌اند تا کنار ستاره‌ها آرام بگیرند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MAHSHID SHAKIBAEI

سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/20
ارسالی‌ها
1,334
پسندها
26,442
امتیازها
47,073
مدال‌ها
26
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
***
خاطرات آخرین باری که به خلیج فارس سفر کردم، همچون تابلویی بر دیوار‌های ذهنم آویخته شده‌اند. مگر می‌شود زیبایی ساحل گلگونِ جزیره‌ی هرمز را از یاد برد؟ مرا یاد خیابان‌های ایران و لاله‌های سر بریده‌اش می‌اندازد... .
حتی دلفین‌هایی که در کنار جزیره‌ی هنگام روی آب میرقصند هم مرا یاد مردم ایرانم می‌اندازد. آخر مردم من هم با غمی که در ژرف چشمان‌شان لانه گزیده نیز، می‌رقصند تا یادشان نرود آنها فرزندان این مرز هستند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MAHSHID SHAKIBAEI

سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/20
ارسالی‌ها
1,334
پسندها
26,442
امتیازها
47,073
مدال‌ها
26
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
***
مسیر قلم را در جهت لرستان می‌گردانم. میخواهم به آنجا بروم‌ تا برای درختان گیلاسِ تنگه‌ی لی‌لی‌اش داستان بخوانم. بگویم از خاکی که ریشه‌هایشان در آن استوار است. اما هرچه به دنبال داستان خوشی می‌گردم تا در گوش شاخسارهایشان نجوا کنم، یادم می‌آید که این خاک تمامش درد و اندوه است‌‌ و آنها در خاکی که با غم شکل گرفته، پایدارند‌. اصلا به دالان برفی می‌روم‌. آخر آنجا تنها جایی‌ست در این سرزمین که لاله‌گون نیست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MAHSHID SHAKIBAEI

سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/20
ارسالی‌ها
1,334
پسندها
26,442
امتیازها
47,073
مدال‌ها
26
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
***
خیالم به اصفهان سفر می‌کند و بر پل خواجو می‌نشیند. زیر پایم را می‌نگرم و زاینده‌رودی را می‌بینم که دیگر ماهی‌ها در آن تاب نمی‌خورند. انگار افسرده شده باشند. سی و سه پل هم دلش گرفته. بار غمی که بر شانه‌هایش سنگینی می‌کند، دارد او را می‌شکند. قلبش ترک می‌خورد از اینکه که دیگر ماهی‌ها زیر پاهایش نیستند که برقصند و او آنها را به تماشا بنشیند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MAHSHID SHAKIBAEI

سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/20
ارسالی‌ها
1,334
پسندها
26,442
امتیازها
47,073
مدال‌ها
26
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
***
چشمانم روی نقشه راهشان را به سوی همدان کج می‌کنند و خاطراتِ هگمتانه بر پرده‌ی اذهانم نقش می‌بندد. کاش بتوانم باری دیگر در آنجا به دیدار الوند بروم. بر فراز قله‌اش بنشینم و برایش بگویم از سرزمینی که بر آن پابرجاست. بگویم که چگونه آب علیصدر از لاله‌های گلوله خورده‌ی این خاک سرخ است. شاید دلش بگیرد، اما خیالی نیست! با هم می‌گرییم برای دیارِ اندوهگین‌مان‌... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا