- ارسالیها
- 2,688
- پسندها
- 7,547
- امتیازها
- 30,973
- مدالها
- 27
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #21
***
نگرانند مردم دژ. بر فراز پلی از یادگاران ساسانی میخکوب به رودی خیره میشوند که در حال گذر است؛ بعضی جاهایش آرام و بعضی با خروش! گویی رودخانه فکر میکند، فکر میکند که نیمش از غم و نیمش از آرامش موج میزند. میترسند مردم، هراس دارند از به زبان آوردنش، از روزی که با خیره شدن به رود بتوانند کفاش را به وضوح ببینند. از اینکه ماهیخارها دیگر نیایند.
سرنوشت کارون را دیدند و وحشت دیگری در دل دارند مردم خاک خوردهی خوزستان.
دز قبلهی دژ، نور دیدهی مردمش، دلیل تپش دزفول را نخشکانید.
سرشاخهها در حال گسترش است. و این شوق است که از این شهر فاصله میگیرد.
دز زنده است، جنازه دید و پس داد، خوشحالی دید و آرام گرفت، عمقش کم شد اما باز هم دزفول را رها نکرده. آبی سیماییاش گویی به آسمان...
نگرانند مردم دژ. بر فراز پلی از یادگاران ساسانی میخکوب به رودی خیره میشوند که در حال گذر است؛ بعضی جاهایش آرام و بعضی با خروش! گویی رودخانه فکر میکند، فکر میکند که نیمش از غم و نیمش از آرامش موج میزند. میترسند مردم، هراس دارند از به زبان آوردنش، از روزی که با خیره شدن به رود بتوانند کفاش را به وضوح ببینند. از اینکه ماهیخارها دیگر نیایند.
سرنوشت کارون را دیدند و وحشت دیگری در دل دارند مردم خاک خوردهی خوزستان.
دز قبلهی دژ، نور دیدهی مردمش، دلیل تپش دزفول را نخشکانید.
سرشاخهها در حال گسترش است. و این شوق است که از این شهر فاصله میگیرد.
دز زنده است، جنازه دید و پس داد، خوشحالی دید و آرام گرفت، عمقش کم شد اما باز هم دزفول را رها نکرده. آبی سیماییاش گویی به آسمان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش