- ارسالیها
- 386
- پسندها
- 2,666
- امتیازها
- 14,063
- مدالها
- 13
- نویسنده موضوع
- #21
جانِ من،
بگذار نامههایی که هرگز به دستت نمیرسد را به شماره درآورم؛ تا بدانم چند برگ از عمرِ بیحاصلم باقی مانده.
یکصفحه دارد از درد جانسوزم سیاه میشود و پانزده تا باقی مانده.
کاش میشد چندسال از عمرم را بدهم و تنها چند کاغذ دیگر بگیرم.
***
کاش نامههایم را بر بال کبوتران سوار کنند و به دیار تو برسانند. کاش برای مرگم نوازندهها بنوازند.
کاش تابوتی باشد تا تنها به آستانهی مرگ نروم؛ چندنفر تا خواب ابدی بدرقهام میکردند.
اما... .
پس بگذار کمی واقعیتها را ببینم؛ ببویم و پتک حقیقت بر سرم فرو آید.
کاش جسدم طعمهی کرکسهای آسمان یا ماهیهای دریا باشد.
تکهای از روحم را با آن خواهم فرستاد تا شاید به تو برسند.
بگذار نامههایی که هرگز به دستت نمیرسد را به شماره درآورم؛ تا بدانم چند برگ از عمرِ بیحاصلم باقی مانده.
یکصفحه دارد از درد جانسوزم سیاه میشود و پانزده تا باقی مانده.
کاش میشد چندسال از عمرم را بدهم و تنها چند کاغذ دیگر بگیرم.
***
کاش نامههایم را بر بال کبوتران سوار کنند و به دیار تو برسانند. کاش برای مرگم نوازندهها بنوازند.
کاش تابوتی باشد تا تنها به آستانهی مرگ نروم؛ چندنفر تا خواب ابدی بدرقهام میکردند.
اما... .
پس بگذار کمی واقعیتها را ببینم؛ ببویم و پتک حقیقت بر سرم فرو آید.
کاش جسدم طعمهی کرکسهای آسمان یا ماهیهای دریا باشد.
تکهای از روحم را با آن خواهم فرستاد تا شاید به تو برسند.
آخرین ویرایش توسط مدیر