مجموعه دلنوشته‌های بخواهی، خواستنی است | س_رحمانی کاربر انجمن یک رمان

[Aisane1]

نام دلنوشته : بخواهی ، خواستنی است .
نویسنده : س_رحمانی (دیلر)

تگ: متوسط​

مقدمه :


آمینم کمی جسور شده ام که برایت مینویسم .جسارتم را ببخش .سعی کرده ام جسارتم را با گوش دادن بپوشانم. می‌دانی میخواهم بگویم ، آنقدر نگفته هایم زیاد است که گفته هایم هیچ .

آمینم میخواهم گفته هایم باشد اسرار زندگی ات . باشد لحظات سازنده ات . باشد نور توی شبت . شاید حوصله ات را سر ببرم ، ولی بشدت مشتاقم تا گفته هایم را بخوانی . که بدانی کسی ، در گوشه ایی از این دنیای کوچک و بزرگ برایت مینویسد . بدانی که برای کسی ، کسی هستی .

 

[HAKIMEH.MZ]

•| بسم رب القلم |•

آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Aisane1]

ببخشم .
برای نبودنم ببخشم .
برای بودنم هم، ببخشم .
برای راز هایم ، برای کرده هایم پاداش هایم تنبیه هایم . برای جهنمی که تورا در آن گذارده ام ببخشم.

 

[Aisane1]

میدانی دستانم کوتاه بودن از به آغوش کشیدنت ، نزدیک فاصله اما ، برای ما زمان یکی بودن بود . آمین ..... زیبا است نه؟!

 

[Aisane1]

آمین من امیدوارم تو هم همچون اسمت آمین باشی نزدیک به خالقم ؛ نزدیک به من . آنقدر نزدیک که هردو فقط بایستی دست دراز کنیم تا اورا بخوانیم و بعد با هم یکی هستیم . همدیگر را می‌شنویم.

 

[Aisane1]

آمینا، میبینمت که کنارم خوابیده ایی ، آری نزدیکی . میبینمت ، قلبم می‌زند. معجزه ایی هستی که به منه مرده زندگی میبخشی . نفس که میکشی ، قلبم میتپت ، وای بر آن روزی که تو دمی نداشته باشی و من تپشی .

 

[Aisane1]

موسیقی در گوشم کمی غم انگیز است انگار خواننده هم از حالم باخبر است . آمینم میخواهم بنویسم . اما نوشتن خطرناک است . میترسم زیاد بنویسم ، میترسم کم بنویسم . میترسم گذشته ام آینده ات بشود . آمینم نگذار بشود .

 

[Aisane1]

می‌دانی تو دلیل زندگیم هستی . لنگری که مرا مانند کشتی در ساحل نگه داشته. خدا نکند ابری بگیرد خدا نکند باران ببارد خدا نکند بشوم کشی خرابه . می‌خواهم رهایت کنم اما بسیار خودخواهم. و خودخواهی..... خودخواهی ترسناکست . زمانی که خودخواهی تو باشی حتی ، ترسناک تر است .

 

[Aisane1]

آمینی، بگویم از کجا شروع شد . اگر بخواهم از اول اول بگویم ، میشوم کودکی در میان خانواده که ناکام مانده . بکذار سرم را با ناله هایم درد نیاورم‌. شاید ناله هایم هم درد آور باشد.

 

[Aisane1]

آمینم ، میدانم که نباید بگویم اما ، این دنیا درد دارد .
اولین چیزی که بعد از راه رفتن میفهمی ، نداشتنست . اینکه نداری و چون نداری نمیتوانی . اینکه نداری و چون نداری نیستی .