مشاعره مشاعره با اشعار سیمین بهبهانی

  • نویسنده موضوع SETAYESH.MO
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 93
  • بازدیدها 1,576
  • کاربران تگ شده هیچ

فلورا.

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,939
پسندها
4,216
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #61
یک دم، نه به یاد من و رنجوری ی ِ من تو

یک عمر، گرفتار به زنجیر وفا من

ای شیر شکاران سیه موی سیه چشم!

آهوی گرفتار به زندان شما من
نه صدی هپ هپ سگ می و نه قی قی خروس


همه خووندی و هیشكس نه بیاری ا مشو


با د هیرون و هو ا شرجی و فیسی همه جا


آ سمو غم گروته اور و كواری ا مشو
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,033
پسندها
6,196
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #62
نه صدی هپ هپ سگ می و نه قی قی خروس


همه خووندی و هیشكس نه بیاری ا مشو


با د هیرون و هو ا شرجی و فیسی همه جا


آ سمو غم گروته اور و كواری ا مشو
و برایش از عشق و دلدادگی میگفتم
تا لا اقل یک دختر از هیچ چیز نترسد
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,939
پسندها
4,216
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #63
و برایش از عشق و دلدادگی میگفتم
تا لا اقل یک دختر از هیچ چیز نترسد
دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد
بابا ستاره‌ای در هفت آسمان ندارد

کارون ز چشمه خشکید البرز لب فرو بست
حتی دل دماوند، آتش فشان ندارد
 
امضا : فلورا.

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,033
پسندها
6,196
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #64
دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد
بابا ستاره‌ای در هفت آسمان ندارد

کارون ز چشمه خشکید البرز لب فرو بست
حتی دل دماوند، آتش فشان ندارد
دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی

شهاب زود گذر لحظه های بوالهوسی است
ستاره ای که بخندد به شام تار تویی
 
امضا : m.sina

شکوفه یاس

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
29/5/23
ارسالی‌ها
26
پسندها
233
امتیازها
990
مدال‌ها
2
سطح
2
 
  • #65
دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی

شهاب زود گذر لحظه های بوالهوسی است
ستاره ای که بخندد به شام تار تویی

یک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را
تا آب کند این دل یخ بسته ما را

من سردم و سردم، تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم، تو دوا باش خدا را
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,033
پسندها
6,196
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #66
یک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را
تا آب کند این دل یخ بسته ما را

من سردم و سردم، تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم، تو دوا باش خدا را
ای سرانگشت من این زلف سیه را ز چه پیچی
که در این حلقه‌ی زنجیر گرفتار نداری

دل بیمار ز کف رفت و جز این نیست سزایت
که طبیبی پی ِبهبودی بیمار نداری
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,939
پسندها
4,216
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #67
ای سرانگشت من این زلف سیه را ز چه پیچی
که در این حلقه‌ی زنجیر گرفتار نداری

دل بیمار ز کف رفت و جز این نیست سزایت
که طبیبی پی ِبهبودی بیمار نداری
یک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را
تا آب کند این دل یخ بسته ما را

من سردم و سردم، تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم، تو دوا باش خدا را
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.donya

m.donya

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/6/23
ارسالی‌ها
105
پسندها
214
امتیازها
1,168
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • #68
یک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را
تا آب کند این دل یخ بسته ما را

من سردم و سردم، تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم، تو دوا باش خدا را
ای سیل اشک من، ز چه بنیاد می‌کنی
ای درد عشق او، ز چه بیداد می‌کنی
نازک‌تر از خیال منی، ای نگاه، لیک
با سینه کار دشنه پولاد می‌کنی
 

فلورا.

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,939
پسندها
4,216
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #69
ای سیل اشک من، ز چه بنیاد می‌کنی
ای درد عشق او، ز چه بیداد می‌کنی
نازک‌تر از خیال منی، ای نگاه، لیک
با سینه کار دشنه پولاد می‌کنی
یک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را
تا آب کند این دل یخ بسته ما را

من سردم و سردم، تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم، تو دوا باش خدا را
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.donya

m.donya

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/6/23
ارسالی‌ها
105
پسندها
214
امتیازها
1,168
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • #70
یک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را
تا آب کند این دل یخ بسته ما را

من سردم و سردم، تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم، تو دوا باش خدا را
اگر جانت ز جانم آگهی داشت
چرا بی تابیم را سهل انگاشت
 

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا