نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مشاعره مشاعره با اشعار مژگان عباسلو

  • نویسنده موضوع SETAYESH.MO
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 45
  • بازدیدها 1,093
  • کاربران تگ شده هیچ

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #11
یک نظر گفتند در اسلام تنها جایز است
حیف با حسرت دلت را می‌شد از این ریش‌تر

احتیاجی نیست با من آبروداری کنی
من تو را آشفته‌تر هم دیده‌بودم پیش‌تر
روی گرداندی و بر من یک نگاه انداختی
روی گرداندی و من را یاد ماه انداختی
 
امضا : بَهآرنارنج
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
سطح
24
 
ارسالی‌ها
2,227
پسندها
16,621
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #12
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #13
یکی یکی
پلهای پشت سرم را
خراب می‌کنم
شاید
اتفاقی بیفتد!
در چشم‌های میش‌ها هم ماده‌گرگی‌ست
تا استخوان عشق را دندان بگیرند
آقای اشعار عبوسم زنده‌گی کن
نگذار آغاز تو را پایان بگیرند
 
امضا : m.sina

فاطمه مقدم

رو به پیشرفت
سطح
10
 
ارسالی‌ها
182
پسندها
1,151
امتیازها
6,963
مدال‌ها
11
  • #14
در چشم‌های میش‌ها هم ماده‌گرگی‌ست
تا استخوان عشق را دندان بگیرند
آقای اشعار عبوسم زنده‌گی کن
نگذار آغاز تو را پایان بگیرند
دو لنگه کفش تب‌آلود تاب می‌خوردند
کنار ابر ِ نرفته به جنگ، برگشته
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #15
دو لنگه کفش تب‌آلود تاب می‌خوردند
کنار ابر ِ نرفته به جنگ، برگشته
هر روز در سکوت خیابان دوردست
روی ردیف نازکی از سیم می نشست
وقتی کبوتران حرم چرخ می زدند
یک بغض کهنه توی گلو داشت می شکست
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #16
هر روز در سکوت خیابان دوردست
روی ردیف نازکی از سیم می نشست
وقتی کبوتران حرم چرخ می زدند
یک بغض کهنه توی گلو داشت می شکست
تو راحت

فراموش می کنی

باز دل می بری

باز دل می بازی

من به خط کشیدن

روی دیوارها ادامه می دهم!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #17
تو راحت

فراموش می کنی

باز دل می بری

باز دل می بازی

من به خط کشیدن

روی دیوارها ادامه می دهم!
من بی تو نیستم تو بی من چه می‌کنی
بی‌صبح ای ستاره‌ی روشن چه می‌کنی

شب را به خواب‌دیدن تو روز می‌کنم
با روزهای تلخ ندیدن چه می‌کنی
 
امضا : m.sina

فاطمه مقدم

رو به پیشرفت
سطح
10
 
ارسالی‌ها
182
پسندها
1,151
امتیازها
6,963
مدال‌ها
11
  • #18
من بی تو نیستم تو بی من چه می‌کنی
بی‌صبح ای ستاره‌ی روشن چه می‌کنی

شب را به خواب‌دیدن تو روز می‌کنم
با روزهای تلخ ندیدن چه می‌کنی
یک بغض کهنه توی گلو داشت
می شکست
وقتی کبوتران حرم چرخ می‌زدند
 

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #19
امضا : فلورا.

فاطمه مقدم

رو به پیشرفت
سطح
10
 
ارسالی‌ها
182
پسندها
1,151
امتیازها
6,963
مدال‌ها
11
  • #20
در روز آفتابی

از برف سنگین شب قبل

چه می‌ماند؟!
در کافه‌هایی که
با تو نرفتم
و چه نیمکت‌ها
که مرا کنار تو
ندیده
فراموش کردند.
 

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا