متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره مشاعره با اشعار قاآنی شیرازی

  • نویسنده موضوع SETAYESH.MO
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 57
  • بازدیدها 1,298
  • کاربران تگ شده هیچ

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #11
یارکی هست مرا به لطافت ملکو
به حلاوت شکر و به ملاحت نمکو

دولت آنست که از در صنمی تازه درآید
ماه من از زلف چون گره بگشاید
چونست که اسماعیل هر گه به خروش اید
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #12
دولت آنست که از در صنمی تازه درآید
ماه من از زلف چون گره بگشاید
چونست که اسماعیل هر گه به خروش اید
دامن وصل تو گر افتد به دست
پای به دامن کشم از هرچه هست

عشق توام چشم درایت بدوخت
مه‌ر توام دست کفایت ببست
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #13
دامن وصل تو گر افتد به دست
پای به دامن کشم از هرچه هست

عشق توام چشم درایت بدوخت
مه‌ر توام دست کفایت ببست
تو این دنیا کسی به کسی نیست
برای دل من هم نفسی نیست
 
امضا : فلورا.

فاطمه مقدم

رو به پیشرفت
سطح
10
 
ارسالی‌ها
182
پسندها
1,151
امتیازها
6,963
مدال‌ها
11
  • #14

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #15
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #16
یازده ماه ‌کند روزه به هر سال سفر
آفتاب و سایه می‌رقصند با هم ذره وار
رفتند دوستان و کم از بیش و کم نماند
روزم سیاه گشت و برم سایه هم نماند

چون صبح از آن سبب نفس سرد می کشم
کان صبح چهره چون نفس صبحدم نماند
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #17
رفتند دوستان و کم از بیش و کم نماند
روزم سیاه گشت و برم سایه هم نماند

چون صبح از آن سبب نفس سرد می کشم
کان صبح چهره چون نفس صبحدم نماند
دامن وصل تو گر افتد به دست

که بود آن ترک خون‌آشام سرمست !
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #18
دامن وصل تو گر افتد به دست

که بود آن ترک خون‌آشام سرمست !
تو را رسمست اول دلربایی
نخستین مهر و آخر بی‌ وفایی

در اول می‌نمایی دانهٔ خال
در آخر دام گیسو می گشایی
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #19
تو را رسمست اول دلربایی
نخستین مهر و آخر بی‌ وفایی

در اول می‌نمایی دانهٔ خال
در آخر دام گیسو می گشایی
یار نیکوتر از آن است‌ که من دیدم پار
یک دو مه پیشترک زانکه رسد فصل بهار!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #20
یار نیکوتر از آن است‌ که من دیدم پار
یک دو مه پیشترک زانکه رسد فصل بهار!
رفتند دوستان و کم از بیش و کم نماند
روزم سیاه گشت و برم سایه هم نماند

چون صبح از آن سبب نفس سرد می کشم
کان صبح چهره چون نفس صبحدم نماند
 
امضا : m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا